چله

معنی کلمه چله در لغت نامه دهخدا

چله. [ چ ِل ْ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) ریسمانی باشد که از پهنای کار جولاهگان زیاد آید و آن را ببافند و به انگشت پیچیده در جایی گذارند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). تار جولایان که در مقابل پود است. ( از لغت محلی شوشترنسخه خطی ). چند رشته نخ از مجموعه نخهایی که تارهای پارچه نخی یا ابریشمی را تشکیل دهد ( در تداول جولاهگان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه ). || زه کمان را نیز گویند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). چله کمان. وتر. جُلاهِق. ( منتهی الارب ). و رجوع به زه شود :
نرمی مکن که سختی ایام میکشی
از آهن است چله کمان کیاده را.محسن تأثیر ( از آنندراج ).
چله. [ چ ِل ْ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) چهل روز باشد که زن بنشیند از بعد زادن تا بدانگه که پاک شود، بدان چهل روز به گرمابه نشود و نماز نکند. گویند به چله در است. ( فرهنگ اسدی ). چهل روز ایام نفاس زن پس از زائیدن. ( ناظم الاطباء ) :
برافشاندم خدوآلود چله در شکاف او
چو پستان مادر اندر کام بچه ی ْ خرد در چله. عسجدی ( از فرهنگ اسدی ). || چهل روزی که درویشان در گوشه ای نشینند و روزه دارند و عبادت کنند. ( برهان ). چهل روزی که درویشان و مرتاضان برای ذکر و فکر و طاعت و عبادت خلوت گزینند. ( انجمن آرا ). ایام معهود که مرتاضان در آن خلوت گزینند و ریاضت کشند. ( آنندراج ). چهل روزی که مرتاضان و درویشان در گوشه ای نشسته روزه دارند و عبادت میکنند. ( ناظم الاطباء ).صوم الاربعین. ( حاشیه برهان قاطع چ معین از دائرةالمعارف اسلام ). مدت چهل روز که صوفیه در ریاضت گذرانند. عبادت خاص یا ریاضت و ترک حیوانی در مدت چهل روز مرصوفیان و مرتاضان را. چهل روزی که در آن مرتاضان و درویشان چله نشینند.چهل روز ترک حیوانی گفتن و دیگر ریاضات ورزیدن :
پس از پنجاه چله درچهل سال
مزن پنجه درین حرف ورق مال.نظامی. || چهلم مرگ عزیزی ، چون اربعین امام حسین ( ع ) چله امام. روز چهلم مرگ عزیزی که درآن روز عزاداری کنند و مراسم خاص به جای آرند. چهلمین روز مرگ کسی که در آن روز مجلسی برای طلب آمرزش او به پای دارند و اِطعام مساکین کنند و بازماندگان و منسوبان وی به سر خاک مرده روند. روزی که در آن چله مرگ عزیزی را گیرند. روزی که عزای چهلم مرده را منعقد سازند. || چهلمین روز عمر کودک ، که در آن روز مراسم چل روزگی طفل را گیرند. روز چهلم تولد نوزاد. چهلم کودک نوزاده. چهل روز اول عمر نوزاد، که در چل روزگی طفل را شست و شوی داده ، آب چله ریزند. روز چهلم ولادت طفل که در آن روز چله کودک را گیرند و آب چله طفل را ریزند. و رجوع به چهلم شود. || اربعین. ( نصاب ). مطلق اربعین ، اعم از چهل روز یا چهل سال. مخفف چهله. چهل روز :

معنی کلمه چله در فرهنگ معین

(چِ لِّ ) (اِ. ) نخ تابیده .
( ~. ) (اِ. ) ۱ - چهل روز بعد از زایمان . ۲ - چهل روزی که درویشان در گوشه ای نشینند و به عبادت و ریاضت پردازند. ۳ - چهلمین روز درگذشت کسی . ۴ - اربعین (اعم از چهل روز یا چهل سال ). ۵ - مدتی معین از فصل زمستان و فصل تابستان . ، ~ بزرگ الف - چهل روز از زم
( ~. ) [ تر. ] (اِ. ) زه کمان ، وتر.

معنی کلمه چله در فرهنگ عمید

۱. روز چهلم وقوع امری.
۲. ایامی در تابستان و زمستان که اوج شدت گرما یا سرماست.
۳. [مجاز] مکان خلوتی که صوفیان در آن به ریاضت می پردازند.
۴. (تصوف ) چهل روزی که صوفیان در آن به ریاضت و عبادت می پردازند.
* چلهٴ تابستان:
۱. چهل روز اول تابستان.
۲. [مجاز] موسم شدت گرما.
* چلهٴ زمستان:
۱. چهل روز اول زمستان (از اول دی تا دهم بهمن ).
۲. [مجاز] موسم شدت سرما.
* چلهٴ کوچک: بیست روز پس از چلۀ اول زمستان، از دهم بهمن تا آخر بهمن.
* چله گرفتن: (مصدر لازم )
۱. (تصوف ) مدت چهل روز در گوشه ای به سر بردن و به ذکر و عبادت مشغول شدن.
۲. خواندن ذکر و دعاهایی به مدت چهل روز برای گرفتن حاجت.
۳. مراسم روز چهلم فوت کسی را در سر خاک او برگزار کردن.
* چله نشستن: (مصدر لازم ) (تصوف )
۱. مدت چهل روز به آداب چله نشینان در کنجی معتکف شدن و به ریاضت و عبادت پرداختن.
۲. [مجاز] خانه نشین شدن، دوری کردن از معاشرت با مردم
۱. نخ تابیده، نخی که از تارهای باریک تابیده شود.
۲. زه کمان.

معنی کلمه چله در فرهنگ فارسی

نخ تابیده، نخ که ازتارهای باریک تابیده شود، منسوب به چهل، چهل روزه روزچهلم وقوع امری
( اسم ) ۱ - چهل روز که زن بعد از زادن گذراند تا پاک شود . ۲ - چهل روزی که درویشان در گوشه ای نشینند و عبادت کنند و ریاضت کشند . ۳ - روز چهلم مرگ عزیزی . ۴ - روز چهلم شهادت امام حسین اربعین بیستم صفر . ۵ - چهلمین روز تولد کودک که مراسمی برپا کنند. ۶ - اربعین ( اعم از چهل روز یا چهل سال ) . ۷ - مدتی معین از فصل زمستان و فصل تابستان . یا چل. بزرگ . ۱ - چهل روز از زمستان که آغاز آن مطابق اول جدی و هفتم دی ماه جلالی و بست و دوم دسامبر فرنگی است و پایانش شانزدهم بهمن ماه جلالی و سی ام ژانوی. فرنگی است . ۲ - چهل روز از تابستان که اول آن مطابق است با پنجم تیر ماه جلالی و آخر آن یازدهم مرداد ماه جلالی . یا چل. کوچک . ۱- بیست روز از فصل زمستان که آغاز آن از هفدهم بهمن ماه جلالی شروع میشود و در پنجم اسفند ماه پایان می یابد . ۲ - بیست روز. تابستان که آغاز آن دوازدهم مرداد ماه و آخر آن روز اول شهریور ماه باشد . یا چل. تابستان . گرمای سخت . یا چل. زمستان . سرمای سخت .
دهی از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد

جملاتی از کاربرد کلمه چله

از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به پوآرو، هنری پنجم، ساکو و وانزتی، سرزمین اژدها، دوریت کوچک، جان وزلی، دوستان پیتر، ریچارد سوم، فرانکنشتاین، هیاهوی بسیار برای هیچ، در چله سرد زمستان، گروتسک، دادگاه جزا، خطاهای نرم‌افزاری و خانم دالووی اشاره کرد.
میرزا محمد اخباری مدعی بود که می‌تواند سر اشپختر (سیسیانوف) را چهل روزه به تهران حاضر سازد و به چله نشینی پرداخت و در روز چهلم سر اشپختر را به حضور فتحعلی شاه آوردند.
این روستا در دهستان چله قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۳ نفر (۱۰ خانوار) بوده‌است.
از فیلم‌ها یا مجموعه‌های تلویزیونی که وی در آن‌ها نقش داشته‌است، می‌توان به دکتر هو، در چله سرد زمستان و دوستان پیتر اشاره نمود.
می زاهدی فرخنده خو روشن روانی سرخ‌رو چون چله داران در سبو تسبیح‌ خوان یک اربعین
در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری ژانویه ۲۰۰۶، هر دو نامزد اصلی، میچل باچله، چپ میانه و سباستین پینیه‌را، راست میانه، حمایت خود را از اتحادهای مدنی اعلام کردند، اما کلیسای کاتولیک و بسیاری از اعضای کنگره با آن مخالفت کردند.
از عالم نیرنگ املِ هیچِ مپرسید آفاق‌، شرر فرصت و زاهد چله دارد
بر اساس باورهای ایرانیان باستان، مهر در شبه چله، انقلاب زمستانی یا طولانی ترین شب سال در تاریکترین غار از دل سنگ به دنیا امد، چوپانان اولین افرادی بودند که او را یافتند. نماد زایش مهر نور و امید و نوسازی طبیعت بود. مردم ایران از قدیم الایام تا به امروز شب چله یا انقلاب زمستانی را جشن می گیرند و منتظر طلوع خورشید می مانند. تولد مسیح در گاهشماری خورشیدی در همان شب است.
در چله کس نی که گردد عقده حل جز که درگاه خدا عز و جل
در این مکان علاوه‌بر آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی، مقبره‌های شاه اسماعیل یکم (نخستین پادشاه صفوی) و مادر شاه اسماعیل (دختر اوزون حسن آق‌قویونلو) و نیز برخی از مشایخ و صاحب‌منصبان دوران صفوی و نیز جان‌باختگان ایرانی جنگ چالدران، قرار دارد. از دیگر بخش‌های این مجموعه چینی‌خانه، مسجد، جنت‌سرا، خانقاه، چله‌خانه، شهیدگاه و چراغ‌خانه است.
پیکر او را کاس آقا حسام معروف به خیاط که از آزادی‌خواهان قدیمی مقیم رشت بود تحویل گرفت و در گورستان محله چله‌خانه به خاک سپرد.
چون نداری دانه‌ای را حوصله چون تو با سیمرغ باشی هم چله
آثار روستای بَرْد چله مربوط به دوره ساسانیان است و در شهرستان کهگیلویه، بخش چاروسا، روستای برد چله واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۸۳۲۵ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
برآوردم چله آن چلچله بود بعشقت چله ای دیگر برآرم
ای نه دلهٔ ده دله هر ده یله کن صراف وجود باش و خود را چله کن
هر دم بسر کوی تو از بیم رقیبان چون چله نشین ورد زبان به سلمه می‌کرد
ای در غمت انگشت نما سبحه شماران زابروی کجت همچو کمان خم چله داران
هر چل تو یک چله کز علم و حال سیر کنی در درجات کمال
استودان بردچله خونه مربوط به دوره ساسانیان است و در شهرستان کهگیلویه، روستای گل زرینی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۸۳۳۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
اگر که ابرو، و مژگان به قوس بنمائی زشست تیر نهد چله از کمان گیرد