چق

معنی کلمه چق در لغت نامه دهخدا

چق. [ چ َ ] ( اِ ) چوبی باشد که ماست را بدان زنند تا مسکه و کره از آن جدا شود. ( برهان ). چوبی که بدان چغرات زنند. ( آنندراج ). چوبی که بدان ماست را بشورانند تا مسکه برآرد. ( ناظم الاطباء ). جغ. چغ. شیرزنه. و رجوع به جغ و چغ شود.
چق. [ چ ُ ] ( اِ ) مخفف چوق است و آن چوبی باشد که بر گردن گاو گردونکش نهند. ( برهان ) ( آنندراج ). چوبی که بر گردن گاو گردونکش بندند. ( ناظم الاطباء ). چغ و چوق و جغ و جوغ و یوغ. چوبی که برگردن یک یا دو گاو نهند و ابزار شیار کردن زمین یا کوبیدن خرمن را بدان چوب بندند. و رجوع به چغ و جغ و جوغ و یوغ شود. || گاه بر گاو گردون هم اطلاق کنند. ( برهان ) ( آنندراج ). گاو گردونکش. ( ناظم الاطباء ).
چق. [ چ ِ] ( اِ ) بمعنی چِغ میباشد. ( از آنندراج ) ( از فرهنگ نظام ). پرده ای که از نی و یا حصیر درست کرده بر در اطاق آویزان کنند. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به چق شود.

معنی کلمه چق در فرهنگ معین

(چُ ) (اِ. ) چوبی که بر گردن گاو گردونه کش نهند . چقو، چغ ، جوغ و یوغ نیز گویند.

معنی کلمه چق در فرهنگ فارسی

( اسم ) چوبی که بر گردن گاو گردونه کش نهند .

جملاتی از کاربرد کلمه چق

هجوم چاک‌گل آغوش شبنم است اینجا بهار هم چقدر دلفگار آینه است
عجز و طاقت چقدر مایهٔ لاف است اینجا بیشتر آبله‌پایان به جنون می‌آیند
صورت گرفته‌است. از جمله خواصی که در این مطالعات مورد بررسی قرارگرفته‌اند می‌توان به استحکام، چقرمگی شکست، سختی و مقاومت به اکسیداسیون اشاره کرد. در مطالعات فوق، افزایش استحکام و چقرمگی کامپوزیت تقویت شده با ذرات زیرکونیا و فلز در مقایسه با آلومینای تک فاز مشاهده شده‌است. سختی این کامپوزیت‌ها با توجه به پایین‌تر بودن سختی زیرکونیا و فلزات نسبت به آلومینا، کاهش یافته‌است و همچنین مقاومت به اکسیداسیون ذاتی آلومینا در اثر افزوده شدن ذرات فلزی و زیرکونیا کاهش می‌یابد. به هر حال لازم است شرایط بهینه‌ای از خواص متفاوت با توجه به کاربرد کامپوزیت مورد نظر لحاظ شود.
از خجلت پرداز گلت مانی و بهزاد پیداست‌که روها چقدر ساخته باشند
ممکن است شیئی متعلق به گذشته‌های دور باشد. چقدر دور؟ این سؤال یک معنای عام و یک معنای خاص دارد. برای خیلی از افراد ده هزار سال قبل با بیست هزار سال قبل تفاوتی نمی‌کند. حتی برای بعضی‌ها صدسال قبل با پنجاه سال قبل هم فرق نمی‌کند. درحالی‌که برای باستان‌شناس، مورخ، دانشمند یا هرکس که علاقه‌مند به دوره‌های تاریخی باشد، بسیار متفاوت است.
جام تغافلش چقدر دور ناز داشت داد از فرامشی که مرا یاد می‌شود
پارسایی چقدر شرم فضولی دارد بال سعی مگس و ناله به عنقا بردن
هرکجا می‌گذری‌گرد پر طاووس است نقش پایت چقدر بوقلمون می‌ریزد
شبگیر فنا هم چقدر داشت رسایی عمریست‌ که داریم وطن در پر بسمل
از ششجهتم گرد سحر آینه‌دار است چون شمع چه‌گویم چقدر رنگ شکستم
بر دوش عمر چندکشی محمل امل ای بیخبر شرر چقدر رام فرصت است
بر یتیمان چقدر سایه‌فکن خواهد بود به دو دیوار نگون‌خانهٔ ویران صدف