چغا
معنی کلمه چغا در فرهنگ فارسی
معنی کلمه چغا در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه چغا
عید شد باده مغانه بزن باده با چنگ و با چغانه بزن
چمانه دیدم و چنگ و چمانی و طنبور پیاله دیدم و تار و چغانه و مزهر
گفت اینک این چغاله نردبان این چغاله نردبان کرزمان
به رسم عید شها باده مروق نوش به لحن بربط و چنگ و چغانه و تنبور
سردار اسعد در سال ۱۲۳۶ خورشیدی (۱۸۵۷ میلادی) در گرمسیر بختیاری زاده شد. زادگاه و جایگاه خاندان او، منطقه چغاخور در استان چهارمحال و بختیاری فعلی بود. پدر سردار اسعد، حسینقلی خان ایلخانی، از مردان دارای نفوذ دوران قاجاریه و بزرگترین ایلخانی بختیاری بود، که توانست با یکپارچه کردن طوایف گوناگون ایل بختیاری، به بازیابی قدرت و موقعیت بزرگی در آن روزگار دست یابد. مادر سردار اسعد، نیز بیبی مهریجان (نوه الیاسخان بختیاری و دختر نجفخان بختیاری) بود. او چهارمین پسر حسینقلی خان ایلخانی بود. پدر وی، برای ۳۰ سال، فرماندار ایل بختیاری بود. (در گذشته کسی که این جایگاه را در ایل بختیاری داشت ایلخان نامیده میشد)
تا خبر کردند او را از امیر ابوالمظفر چغانی بچغانیان که این نوع را تربیت میکند و این جماعت را صله و جایزهٔ فاخر همی دهد و امروز از ملوک عصر و امراء وقت درین باب او را یار نیست. قصیدهای بگفت و عزیمت آن جانب کرد.
عود و چنگ و چغان که پُرسازند از درون تهی، خوشآوازند
میان هر زمینی هست گوئی صد نگارستان میان هر درختی هست گوئی صد چغانه زن
شبست وگاه شرابست و یار و تار و ندیم بط و چمانه و چنگ و چغانه و مزهر
بی خبر از آن عروس شوخ شگرفی شیفته بر این عجوز زشت چغازی
زاد همی ساز و شغل خویش همی بر چند بری شغل نای و چنگ و چغانه