چشمه سار
معنی کلمه چشمه سار در لغت نامه دهخدا

چشمه سار

معنی کلمه چشمه سار در لغت نامه دهخدا

چشمه سار. [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) زمینی را گویند که همه جای آن چشمه داشته باشد. ( برهان ). بمعنی جائیست که چشمه بسیار باشد. ( انجمن آرا ). مرادف چشمه زار. ( از آنندراج ). جائی که در آن چشمه های بسیار بود. ( ناظم الاطباء ). هر جا که چشمه آب بسیار دارد. چشمه زار :
بنزدیکی چشمه ساری رسید
هم آب روان دید و هم سایه دید.فردوسی.بشد بر پی اسب تا چشمه سار
مر او را بدید اندر آن مرغزار.فردوسی.دوم روز نزدیکی چشمه سار
رسیدند زی پهلوان سوار.اسدی.گفت شادم کز درخت و چشمه سار
دیده را جای تماشا دیده ام.خاقانی.دو زیرک خوانده ام کاندر دیاری
رسیدند از قضا بر چشمه ساری.نظامی.گشادند سفره بر آن چشمه سار
که چشمه کند خورد را خوشگوار.نظامی.گرد لبت بنفشه از آن تازه و تر است
کآب حیات میخورد از چشمه سار حسن.حافظ.رجوع به چشمه زار شود.
|| چشمه آب. چشمه. سرچشمه :
پدید آمد چو مینو مرغزاری
در او چون آب حیوان چشمه ساری.نظامی.در آب چشمه سار آن شکر ناب
ز بهر میهمان میساخت جلاب.نظامی.
چشمه سار. [ چ َ م َ ] ( اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از مزارع کوهستان بلوک زرند کرمان است و سیزده خانواده رعیت دارد». ( از مرآت البلدان ج 4 ص 234 ).، چشمه سار. [ چ َ م َ ی ِ ] ( اِخ ) چشمه ای است در قهستان که آب آن را بجهت دفع ملخ به اطراف و جوانب برند.( برهان ). چشمه ای است که آب از برای دفع ملخ میبرند و سار بسیار بدنبال آن آب بهر کجا که قصد ریختن آن آب کرده اند میروند و ملخان را بمنقار میکشند و تمام شوند و نوشته اند که بتجربه رسیده است. ( انجمن آرا ).

معنی کلمه چشمه سار در فرهنگ معین

( ~. ) (اِمر. ) ۱ - زمینی که در آن چشمه بسیار باشد. ۲ - سرچشمه .

معنی کلمه چشمه سار در فرهنگ عمید

۱. زمینی که در آن چشمۀ بسیار باشد، چشمهزار.
۲. چشمه: پدید آمد چو مینو مرغزاری / در او چون آب حیوان چشمه ساری (نظامی۲: ۱۴۶ ).

معنی کلمه چشمه سار در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - زمینی که در آن چشمه بسیار باشد . ۲ - سرچشمه ( آب ) .
مولف مر آت البلدان نویسد : (( از مزارع کوهستان بلوک زرند کرمانست ) )
زمینی که در آن چشمه بسیارباشد، چشمه زار، زمینی که در آن چشمه بسیارباشد، چشمه زار

معنی کلمه چشمه سار در دانشنامه عمومی

چشمه سار جماعت و شهرکی در شمال غربی تاجیکستان است که در ناحیهٔ باباجان غفورف ولایت سغد قرار دارد. نام پیشین این منطقه اوتکان سای بوده است. جمعیت این جماعت ۷٬۳۲۰ نفر می باشد.
چشمه سار (جماعت). چشمه سار جماعت و شهرکی در کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ فیض آباد ناحیه های تابع جمهوری قرار دارد.
چشمه سار (سلطانیه). چشمه سار یا شلوار روستایی در دهستان سنبل آباد بخش مرکزی شهرستان سلطانیه استان زنجان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۹۲ نفر ( ۳۰خانوار ) بوده است.
معنی کلمه چشمه سار در فرهنگ معین

معنی کلمه چشمه سار در ویکی واژه

زمینی که در آن چشمه بسیار باشد.
سرچشمه.

جملاتی از کاربرد کلمه چشمه سار

این روستا به دیار چشمه ساران کهگیلویه شهرت دارد و وجود تنگه ای که به کوه سیاه راه دارد و همچنین چشمه های فراوان و پرآب،این روستارا به یکی از مناطق مورد علاقه گردشگران تبدیل کرده است.شله دون از نقاط زیبای این روستا است که هرساله میزبان خیل عظیم میهمانان نوروزی است.
شدکنارم چشمه ساری زاشک چشم تا زمن بگرفت آن دلبر کنار
چیزی نبود که ببینم و باورم شود که آن چیز، واقعاً همان است که هست!، بلکه به نظرم می‌آمد که هر چیز به نیروی سحر و افسون، شکلی دیگر یافته‌است. تا آنجا که سنگ‌های پیش پایم را، آدمیانی می‌پنداشتم که به آن شکل درآمده‌اند، و مرغانی که آوای چهچهه‌شان را می‌شنیدم، و نیز درخت‌ها و آب‌های روان، بر من چنان می‌نمودند که واقعی نیستند و خود را بدین پر و بال، و برگ و بار، و چشمه سار درآورده اند!...
شعر باید چو چشمه سار زلال از عقود لآل مالامال
سبزه زار و چشمه سارش بی قیاس بلبل و دراج و سارش بی قیاس
تشنه ای را از مروت آب بر آتش نزد سبزه خط چون نپوشد چشمه سار بوسه را؟
به آبروی خود از عقد گوهرم قانع ز بحر من به همین چشمه سار ساخته ام
از شکوفه هر کف خاکی ید بیضا شده است صخره موسی است هر سنگی ز جوش چشمه سار
چون صفای آبرویت سایه برگردون فکند آتش غیرت دمد از چشمه سار آفتاب
چو اندر رسیدی در آن چشمه سار شنیدیم بوی تو را ای سوار
ملک چاکر شهنشاها، به دل کوه غمی دارم که لب را گر گشایم، چشمه سار خون روان بینی
گل بیرخ گلرنگ تو خاریست مرا چشم از غم تو چو چشمه ساریست مرا
این روستا در دهستان چشمه سار قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۲ نفر (۴خانوار) بوده‌است.