چشم پوشی

معنی کلمه چشم پوشی در لغت نامه دهخدا

چشم پوشی. [ چ َ / چ ِ ] ( حامص مرکب )ترجمه اغماض. ( آنندراج ). اغماض. ( ناظم الاطباء ). عفو. گذشت. بخشش. رجوع به چشم پوش و چشم پوشیدن شود.

معنی کلمه چشم پوشی در فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) نادیده گرفتن ، بخشیدن .

معنی کلمه چشم پوشی در فرهنگ عمید

نادیده گرفتن جرم و گناه کسی، عفو، اغماض.

معنی کلمه چشم پوشی در فرهنگ فارسی

نادیده گرفتن گناه کسی را اغماض .

معنی کلمه چشم پوشی در ویکی واژه

نادیده گرفتن، بخشیدن.

جملاتی از کاربرد کلمه چشم پوشی

در ۱۰ مه، پادشاه از کلیسا خواست تا از تمام اختیارات خود برای وضع قوانین چشم پوشی کند. در ۱۵ مه، مجمع روحانیون از اختیار خود برای وضع قوانین شرعی بدون موافقت سلطنتی - به اصطلاح تسلیم روحانیون - صرف نظر کرد. (مجلس متعاقباً این تصمیم مجمع روحانیون را به صورت قانون درآرود). روز بعد، مور از سمت صدراعظم استعفا داد. این باعث شد که کرامول به عنوان وزیر ارشد هنری باقی بماند. (کرامول هرگز صدراعظم نشد. قدرت او به واسطه روابط غیررسمی او با هنری به دست آمده بود - و البته همان گونه نیز از بین رفت. -)
کلبهٔ ما ساز و برگ چشم پوشیدن نداشت بوریا خواباند پهلویی‌که مژگان‌کرد طرح
چو شمع ای سیدا از هستی خود چشم پوشیدم به یک مژگان زدن بر هم زدم هنگامه خود را
پس طول هر پیمایش می‌تواند به اندازه یک مرحله کم‌تر از پیمایش قبل از خودش باشد و به جای آنکه هر بار تمامی عناصر را تا انتهای آرایه بپیماییم، عناصری که در موقعیت پایانی خود هستند و از به هیچ عنوان جابجا نمی‌شوند چشم پوشی کنیم.
زان سوی پل در جهاندی بارگی چشم پوشیدی ز ما یکبارگی
فرایند افزودن موانع فیزیکی به خود دستگاه‌های ذخیره‌سازی قابل چشم پوشی نیست. موارد قفل شده یا درایوهای پنهان فیزیکی، با تعداد محدودی از پرسنل با دانش و دسترسی به کلیدها یا مکان‌ها، ممکن است اولین خط مقدم در برابر سرقت فیزیکی باشد.
چون می انقلاب نوشیدم از زن و بچه چشم پوشیدم
قلعه فولاد و حصن آهنی در کار نیست چشم پوشیدن ز آفتها حصار مردم است
چشم پوشیدیم و برما و من استغنا زدیم از مژه بر هم زدن بر هر دو عالم پا زدیم
بریتانیا با تصرف بخش‌هایی از جنوب ایران (بنادر خرمشهر و بوشهر و جزایر جنوب در خلیج فارس) ناصرالدین شاه را مجبور به قبول معاهده پاریس کرد. بر طبق این پیمان، ایران از مالکیت خود بر هرات چشم پوشی کرد و هرات در ۱۸۵۷ از از خاک ایران انتزاع و در ۱۸۶۳ به افغانستان ملحق گشت و ایران موجودیت کشوری به نام افغانستان را به رسمیت شناخت.
تو شمع‌ محفلی تاکی نخواهی چشم پوشیدن برای خواب نازت هرکه هست افسانه‌ای دارد
لب بست و چشم پوشید پیشت رفیق و جان داد در آرزوی حرفی، در حسرت نگاهی
این خیال آباد را نتوان به چشم باز دید چشم پوشیدن زدنیا کار عینک می کند
تو چون راز خود را نداری نهان مجو چشم پوشیدن از دیگران