چشایی
معنی کلمه چشایی در لغت نامه دهخدا

چشایی

معنی کلمه چشایی در لغت نامه دهخدا

چشایی. [ چ َ / چ ِ] ( حامص ، اِ ) حس ذائقه. ذائقه. ذوق. چشش. مذاق. حس ذوق. حس آزمودن طعم و مزه چیزی. رجوع به چشش شود.

معنی کلمه چشایی در فرهنگ معین

(چِ ) (اِ. ) یکی از حواس پنجگانه که با آن مزة چیزها را دریابند و آلت آن زبان است .

معنی کلمه چشایی در فرهنگ عمید

از حواس پنج گانه که با آن مزۀ چیزها دریافته می شود و آلت آن زبان است، ذائقه.

معنی کلمه چشایی در فرهنگ فارسی

یکی ازحواس پنجگانه، که مزه چیزهارادریافت کند
۱ - عمل چشیدن ذوق . ۲ - ( اسم ) یکی از حواس ظاهره که با آن مز. چیزها را دریابند و آلت آن زبانست ذایقه .

معنی کلمه چشایی در دانشنامه عمومی

دستگاه چِشایی یک دستگاه حسی برای چشیدن و حس مزه می باشد.
چشایی یکی از حواس پنجگانه است. ( چهار حس دیگر عبارتند از:بویایی، بساوایی، بینایی، شنوایی ) چشایی درک مولکولهای خاصی در مواد است. در جانداران مولکول های خاصی به نام حساسیت وجود دارد.
در زبان و دهان با هزاران برآمدگی کوچک، که برای چشم غیرمسلح قابل مشاهده است، به نام پاپیلا پوشیده شده است. درون هر پاپیلا صدها جوانه طعم دار وجود دارد. به استثنای پاپیلارهای کریستالی که جوانه های چشایی ندارند. بین ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ جوانه طعم دار وجود دارد که در پشت و جلو زبان قرار دارد. مابقی در سقف، دو طرف و پشت دهان و در گلو قرار دارند. هر طعم جوانه شامل ۵۰ تا ۱۰۰ سلول گیرنده طعم است.
در انسان ها، در حدود ۵۰ سالگی، به دلیل از دست دادن پاپیلای زبان و کاهش کلی تولید بزاق، تضعیف درک احساس طعم شروع می شود. انسان ها همچنین می توانند اختلالاتی در تحریک طعم از طریق نارسایی چشایی داشته باشند.
همه پستانداران احساسات طعم مشابهی ندارند؛ بعضی از جوندگان می توانند مزه نشاسته را، که انسان نمی تواند آن را بخورد، بچشند. گربه ها نمی توانند شیرینی را تشخیص دهند.
بر خلاف تصور عامه مردم، همهٔ مزه ها توسط همهٔ قسمت های زبان قابل احساس هستند. هرچند بسته به شخص هر قسمت کمی از قسمت های دیگر بیشتر یک مزهٔ خاص را حس می کند. همچنین، پنج مزه اصلی وجود دارد که علاوه بر شوری و ترشی و شیرینی و تلخی شامل مزه گوشتی ( اومامی ) می شود.
معنی کلمه چشایی در فرهنگ معین
معنی کلمه چشایی در فرهنگ عمید
معنی کلمه چشایی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه چشایی در دانشنامه عمومی

معنی کلمه چشایی در دانشنامه آزاد فارسی

چِشایی (taste (sense))
حسی برای تشخیص برخی از مواد شیمیایی تشکیل دهندۀ غذا. زبان انسان قادر به تشخیص چهار مزۀ پایه ای، شیرینی، ترشی، تلخی، و شوری، است. این حس با حس بویایی کامل می شود. چیزی که ما با نام چشایی می شناسیم، در واقع حسی ترکیبی متشکل از هر دو حس چشایی و بویایی است. در سال ۲۰۰۰، محققان امریکایی وجود حس پنجم، یومامی، را تأیید کردند. در اوایل قرن ۱۹، محقق ژاپنی، کیکونا ایکِدا، برای اولین بار وجود حس پنجم را فرض کرده بود. در حال حاضر یومامی اِل گلوتامات نامیده می شود و مولکول گیرندۀ اختصاصی آن را در جوانه های چشایی شناسایی کرده اند.

معنی کلمه چشایی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] چشایی یکی از حواس پنج گانه است. از احکام آن در باب دیات سخن گفته اند.
چشایی قوّه ادراک مزه ها، از حواسّ پنج گانه می باشد.
احکام چشایی
هرگاه چشایی کسی بر اثر جنایت دیگری از بین برود، در اینکه بر جانی دیه کامل ثابت می گردد یا ارش اختلاف است؛ لیکن اگر آسیب وارد شده موجب ضعف آن گردد، ارش متعین است. در فرض امکان تشخیص از بین رفتن چشایی با ابزار جدید، به دو شاهد عادل از اهل خبره رجوع می شود و در فرض عدم امکان، در صورت وجود لوث با قسامه قول مدعی پذیرفته می شود و در صورت عدم وجود لوث و عدم امکان آزمودن مجنی علیه با اشیای بسیار تلخ، قول جانی مقدّم می گردد.

جملاتی از کاربرد کلمه چشایی

برخی مانند معتزله معتقدند که کار هر یک از قوای حسی کار خاصی است که فقط اختصاص بدان دارد در حالیکه برخی از اهل سنت قائل به جواز شده‌اند و گفته‌اند که ممکن است یک حس مانند چشایی دو نوع ادراک داشه باشد که بر اساس قدرت خداوند ظهور چنین چیزی محال نیست جنان که ممکن است قوهٔ دیداری، اصوات را هم درک کند.
در این عبارت «مزه» که مربوط به حس چشایی است به پیروزی نسبت داده شده‌است. اما پیروزی با حس چشایی قابل احساس نیست.
اسید استیک جز اسیدهای کربوکسیلیک می‌باشد و در نامگذاری آیوپاک به اسید اتانوئیک معروف است. این اسید دارای فرمول شیمیایی می‌باشد و در قسمت چشایی طعم ترشی، شبیه طعم سرکه می‌دهد.
حس چشایی اسب‌ها هم پیشرفته است، برای همین در میان علف‌ها، می‌توانند خوراکی را که بیشتر دوست دارند برگزینند و بخورند. همچنین لب‌هایشان می‌تواند کوچک‌ترین دانه‌ها را هم جدا کند. اسب‌ها عموماً علف‌های سمی نمی‌خورند اما گاهی دیده شده که با وجود آنکه علف‌های سالم در دسترس است اما اسب به سراغ علف‌های سمی برود.