معنی کلمه چسکی در لغت نامه دهخدا چسکی. [ چ ُ س َ ] ( ص نسبی ) در تداول عامه ، هر چیز سست و بیدوام. الکی. پفکی. پوشالی. هر چیز بیدوام از قبیل : کفش ، جوراب ، پارچه ، ظرف شکستنی و امثال اینها. || در اصطلاح عامه ، کنایه از مزاج علیل و ضعیف. مردنی. مافنگی.
معنی کلمه چسکی در فرهنگ فارسی در تداول عامه : هر چیز سست و بیدوام . هر چیز بیدوام از قبیل : کفش جوراب پارچه ظرف شکستنی و امثال اینها .
جملاتی از کاربرد کلمه چسکی دموچسکی سال ۱۹۵۹ در کراکوف، لهستان زاده شد. او تحصیلاتش را در دانشگاه یاگیلونیا گذراند.