چسبنده
معنی کلمه چسبنده در فرهنگ عمید
معنی کلمه چسبنده در فرهنگ فارسی
معنی کلمه چسبنده در ویکی واژه
aderente
جملاتی از کاربرد کلمه چسبنده
ماهی ماده با لرزشهای مخصوصی به سطح محل تخم ریزی نزدیک میشود و تخم ریزی را شروع میکند و به صورت یک خط ردیفی از ابتدا تا انتهای محل تخم ریزی را به صورت یک ردیفی تخم ریزی میکند و چون تخمها چسبنده هستند به سنگ میچسبند.
در گل چسبنده تن، پای خواب آلودگان می رود آسان ولی دشوار می آید برون
دیوار میدان لادرا ریواز میخوان داد را بنیادگو بن لاد را چسبنده و آتش مخ بود