چسبان

معنی کلمه چسبان در لغت نامه دهخدا

چسبان. [ چ َ ] ( نف ) رجوع به چسپان شود.

معنی کلمه چسبان در فرهنگ معین

( ~. ) (ص . ) بسیار تنگ ، کیپ .

معنی کلمه چسبان در فرهنگ عمید

۱. =چسب
۲. مطلوب، خوشایند.

معنی کلمه چسبان در فرهنگ فارسی

وصل کردن، پیونددادن، چسباننده، چسبانیده

معنی کلمه چسبان در ویکی واژه

بسیار تنگ، کیپ.

جملاتی از کاربرد کلمه چسبان

کشید آن صورت و برچشمه ساری بچسبانید مانند نگاری
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت فاطمه علیها السلام فرمودند که «از برای زنان چه چیزی بهتر است؟ عرض کرد که اینکه هیچ مردی را نبیند، و هیچ مردی هم او را نبیند پس فاطمه را به سینه خود چسبانید» و اصحاب پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم سوراخهای دیوار خانه خود را مسدود ساخته بودند که زنان ایشان، مردان را نبینند روزی حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که «هر که اطاعت زن خود را کند خدای تعالی او را سرنگون به جهنم اندازد عرض کردند که در چه چیز اطاعت کند؟ فرمودند در اینکه از شوهر خود خواهش کند که به حمامها و عروسیها و عیدگاهها و عزاها برود، و جامه های نازک بپوشد و شوهر راضی شود و او را اذن دهد» و آنچه شنیده ای که در عهد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم زنان به مسجد حاضر می شدند و حضرت، ایشان را اذن می دادند، مخصوص زنان آن عصر بود، که آن حضرت علم به احوال ایشان داشت و می دانست که فسادی بر آن مترتب نمی گردد.
پنبه می چسبانمش تا خون ریش از سر خونین نریزد روی ریش »
آشنائی از ره بیگانگی چسبانترست بسکه کم رفتم بدرها روشناس هر درم
سر بچسبانم به خوناب جگر وز داغ دل برنهم مهر و فرستم سوی خدام شما
زهی آسایش جاوید همچون صورت دیبا نم زخمم تن و بستر به هم چسبانده است امشب
بعضی از به اصطلاح «استفادۀ مجدد از کد» شامل یک کپی ساده از قسمت‌هایی یا همۀ کد یک برنامۀ موجود برای ساخت یک برنامۀ جدید است. در حالی که شرکت‌ها می‌توانند با استفاده از این قابلیت، فرصتی برای بازاریابی محصول در حال تولید پیدا کنند، در نتیجه می‌توانند با بسیاری از مشکلات تکراری همان کد که ناشی از برنامه نویسی برش و چسباندن است، تحمیل شوند.
حریف راهزن چسبان و چالاک ربود آن سهمگین دستار از خاک
طاق تو بطاق کهکشان چسبان شد مانند دوا بروی هم پیوسته
در سال ۱۸۸۴ و در سن ۱۹ سالگی، با جمع‌آوری چند اسلحه، او معاون کلانترِ شهرستان ساکورو، نیومکزیکو شد و معلوم نیست که رسماً به این مقام منسوب شده بود یا آنکه خودش ستاره‌ای خریده و به سینه‌اش چسبانده بود.
چسبان شد اختلاط خط و صورتش بهم پیچد بموی طره تصویر زلف لام
مرا با بوریای فقر چسبان است آمیزش به پای خود چو شکر زین نیستان بر نمی آیم
مواد سیلیسی یا سیلیسی و آلومینی بدون یا با ارزش چسبانندگی کم که در هم کناری آب با هیدروکسید کلسیم واکنش نشان می‌دهند و ترکیباتی مانند سیمان پرتلند آبداده می‌سازند.