چرند
معنی کلمه چرند در فرهنگ معین
معنی کلمه چرند در فرهنگ عمید
* چرند بافتن: (مصدر لازم ) [عامیانه، مجاز] = * چرند گفتن* چرندوپرند: ‹چرندپرند› [عامیانه] سخن بیهوده و بی معنی، یاوه.
* چرند گفتن: (مصدر لازم ) [عامیانه] سخن بیهوده و بی معنی گفتن، یاوه گفتن.
معنی کلمه چرند در فرهنگ فارسی
( صفت ) بیهوده یاوه سخن بی معنی .
معنی کلمه چرند در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه چرند
دو چشم نه، دو غزال سفید دل سیهند؛ که میچرند ز شوخی بگلستان هر دو!
یکی از خبرنگاران شبکهٔ امتیوی اروپا، این آهنگ را یک مشت چرند خواند. او در مورد کلیپ این آهنگ ادامه داد: «کلیپ حتی از خود آهنگ بدتر است. مایکل در این کلیپ، زندگی را به درختان باز میگرداند. مردگان را زنده میکند. خاک از بین رفته را آباد میکند. مگر او خداست؟»
یک دل همی چرند کنون آهوان با شیر و با پلنگ بیک مرغزار
مل گفت: «چرند نگو ترو خدا، این که نشد عشق. خودت هم میدانی. نمیدانم اسمش را چی میگذارند. اما هر چه باشد، عشق نیست.»»
لیک غافل که جز چرندی نیست غیر افسوس و ریشخندی نیست
در تلاقی روزگارت میبرند یادهاشان غایبیات میچرند
تا ملایک میوه از وی میکشند میچرند از نخل و سیبستان تو
تا بهر حیوان و نامی که نگرند از ریاض حسن ربانی چرند
احمد جنتی در حین بازدید از مراسم نخستین یادواره سرداران شهید که در آبان ۱۳۸۴ برگزار شده بود، در سخنانی پیروان سایر ادیان را حیواناتی توصیف کرده بود که در زمین میچرند و فساد میکنند. این اظهارنظر توهینآمیز با واکنش کوروش نیکنام، نماینده زرتشتیان در مجلس هفتم روبرو شد که از جانب خودش از اقلیتهای مذهبی ایران تقاضای عذرخواهی کرده بود و متذکر شده بود در اصل ۱۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پیروان ادیان مسیحی، کلیمی و زرتشتی در ایران به رسمیت شناخته میشوند و دارای حقوق شهروندی هستند.
جمله هستیها ازین روضه چرند گر براق و تازیان ور خود خرند
چو باغ و راغ حقایق جهان گرفت همه میان زهرگیاهی چرا چرند چرا
حیران شده زمین که چو نیمیش شد گیاه نیمی دگر چرنده شد و زان همیچرید
هفت خوشهٔ خشک زشت ناپسند سنبلات تازهاش را میچرند
منابع مختلف، نسبهای مختلفی را دربارهٔ امامزادهٔ چرنداب ذکر کردهاند:
هولاکو خان مغول وی را به همسری پسر خود منکوتیمور درآورد و فارس به طور رسمی ضمیمهٔ دولت ایلخانان گردید. وی در سال ۶۸۵ قمری به دلیل بیماری از دنیا رفت. وی را همانند مغولان با ظرفهای سیمین و زرین پر از باده در چرنداب تبریز دفن کردند. اما پس از مدتی دخترش جنازه وی را از تبریز به شیراز آورد و در رباط اَبش به خاک سپرد.