چرانی
معنی کلمه چرانی در فرهنگ عمید
معنی کلمه چرانی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه چرانی
همه صاحب اسب و استر ولیکن ز نا قابلی قابل خر چرانی
حیف است درین فصل دماغی نرسانی چشمی ز گل و لاله چو شبنم نچرانی
گله شما را سپرده صاحب اغنام تا به چراگاه عافیت بچرانید
من از ناچرانی به کردار نی جدل کرده با بنگ و افیون و می
در چراگاه هوس، سالی چرانیدی شکم چند روزی هم کن این آب و علف برخود حرام
عوام الناس را بگذار و بگذر چه حاصل باشدت زین خرچرانی
عبداللّه بن عمر گوید رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ که در سفری بود غلامی را دید که گوسفند می چرانید گفت ای غلام ازین گوسفند یکی بفروشی گفت آن من نیست، گفت خداوندش را بگوی که گرگ ببرد غلام گفت بخدای چگویم بروزگاری دراز عبداللّه عمر میگفتی که آن غلام گفت بخدای چگویم.
قوله تعالی: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً» اوست که فرو فرستاد از آسمان آبی، «لَکُمْ مِنْهُ شَرابٌ» شما از آن میآشامید، «وَ مِنْهُ شَجَرٌ» و بآن نبات و درخت میپرورید، «فِیهِ تُسِیمُونَ (۱۰)» و در آن چهار پایان می چرانید.
رندم و شهره به شوریدگی و شیدایی شیوهام چشمچرانی و قدحپیمایی
دو گیتی پدید آمد از کاف و نون چرانی به فرمان او در نه چون