چالشگر. [ ل ِ گ َ ] ( ص مرکب ) شخصی را گویند که خرامان و از روی ناز و عجب و تکبر براه رود. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). خرامنده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). || مبارز و دلاور و جنگ جوی را نیز گفته اند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). مبارز و دلاور. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). مبارزی که خرامان بجنگ رود. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). مبارزطلب. هماوردطلب. رزم جوی : ز گرز گرانسنگ چالشگران شده ماهی و گاو را سر گران.نظامی.|| و بمعنی حریص و طماع هم آمده است. ( برهان ). || شخص کثیرالجماع. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). حریص در جماع و مباشرت. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه چالشگر در فرهنگ معین
( ~. گَ ) (ص فا. ) ۱ - کسی که از روی کبر و غرور می خرامد. ۲ - جنگجو.
معنی کلمه چالشگر در فرهنگ عمید
۱. کسی که از روی کبر و غرور و نخوت می خرامد. ۲. جنگجو، مبارز. ۳. دلیر.
معنی کلمه چالشگر در فرهنگ فارسی
کسی که ازروی کبرون وت وغرورمیخرامد، جنگجو ( صفت ) مبارز جنگجو.
معنی کلمه چالشگر در ویکی واژه
کسی که از روی کبر و غرور میخرامد. جنگجو.
جملاتی از کاربرد کلمه چالشگر
۴. آغازگر/شریک: در این مرحله مدرس نقش یک عضو جامعه/چالشگر را دارد.
به چالشگری سوی او راند رخش برابر سیه خنده زد چون درخش