چارپایه

معنی کلمه چارپایه در لغت نامه دهخدا

چارپایه.[ ی َ / ی ِ ] ( اِ مرکب ) چارپا و هر چیز که دارای چهار پایه باشد. ( ناظم الاطباء ). || کرسیی که دارای چهارپایه باشد. کرسیچه. نوعی صندلی مخصوص که در کفشدوزی ها یا قهوه خانه ها برای نشستن بکار میرود.

معنی کلمه چارپایه در فرهنگ فارسی

( اسم ) چهار پایه
چار پا و هر چیز که دارای چهار پایه باشد . کرسیچه . نوعی صندلی مخصوص که در کفشدوزیها یا قهوه خانه ها برای نشستن بکار میرود .

جملاتی از کاربرد کلمه چارپایه

سمند رهسپرت چارپایهٔ نصرت کمان جانشکرت چله‌خانهٔ آجال
این کرسی چارپایه جسم ببین شاهنشه ملک ازل از روی یقین
دگر نبینی زین تخت چارپایه نشان دگر نیابی زین‌کاخ هفت پرده اثر