پیونده

معنی کلمه پیونده در فرهنگستان زبان و ادب

{binder} [شیمی، مهندسی بسپار علوم و فنّاورى رنگ] رزین یا مادۀ چسبناکی که از آن برای نگه داشتن ذرات در کنار هم و ایجاد یکنواختی و استحکام مکانیکی و پیوند آنها به سطح استفاده می شود

معنی کلمه پیونده در ویکی واژه

رزین یا مادۀ چسبناکی که از آن برای نگه داشتن ذرات در کنار هم و ایجاد یکنواختی و استحکام مکانیکی و پیوند آنها به سطح استفاده می‏شود.

جملاتی از کاربرد کلمه پیونده

تا تو، پنهان از تو، چون و چندهاست عهدها، میثاقها، پیوندهاست
به بند عشق محکم کرده پیوند همه پیوندها بگسسته باشیم
چو با زلف پری رویان دلت پیوندها دارد از آن خالی نگردد یک سر موی از پریشانی
بست چون پیمان به دلها عشق تو پیوند او دیده پیوندان ز هم پیوندها بگسیختند
چرخ بدپیوند را من برگشایم بند بند همچو شمشیر اجل پیوندها را بشکنم
برخی از مورخان بیان می‌کنند که یرواندی‌ها اصالتاً ایرانی بودند، و پیوندهای خانوادگی دودمانی با سلسله حاکم هخامنشی داشته‌اند. یرواندی‌ها در تمام مدت فرمانروایی خود بر نسب خود از هخامنشیان تأکید داشتند تا مشروعیت سیاسی خود را تقویت کنند.
با دلم زلف ترا پیوندهاست کافرست اما مسلمان دوستست
گرچه او با جان منش پیوندهاست بی وفا پیوند خود ببرید و رفت
تعلق حجاب است و بی حاصلی چو پیوندها بگسلی واصلی
وقتی که پیوند مضاعف وجود داشته باشد، اتمهای هیدروژن وجود ندارند؛ بنابراین یک چربی اشباع هیچ پیوند مضاعفی ندارد، و دارای حداکثر تعداد پیوندهای هیدروژنی به کربن‌ها است و بنابراین با اتم‌های هیدروژن به اصطلاح «اشباع» شده است. در سوخت‌وساز سلولی، مولکول‌های چربی غیراشباع در مقایسه با مقدار مشابه از چربی اشباع حاوی انرژی کمتری (کالری کمتری) هستند.
تکیه بر پیوند جان و تن مکن صائب که چرخ این چنین پیوندها کرده است بسیاری جدا
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا آن گه که بیزار شوند ایشان که پیشوایان و پیش روان بودند مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا ازیشان که پس روان و پی بران بودند وَ رَأَوُا الْعَذابَ و هر دو گروه عذاب بینند وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ و گسسته گردد میان ایشان همه پیوندها که بود.