پیل بار

معنی کلمه پیل بار در لغت نامه دهخدا

پیل بار. ( اِ مرکب ) پیلوار. بار یک پیل. آن مقدار که یک پیل تواند حمل کرد. کنایه از بسیار بسیار، معنی ترکیبی آن آنقدر بارکه آنرا پیل بردارد از عالم خروار و شتربار. ( آنندراج ) :
در پیلبار از تو مقصود نیست
که پیل تو چون پیل محمود نیست.نظامی.

معنی کلمه پیل بار در فرهنگ معین

(اِمر. ) پیلوار، آن مقدار که بر پشت پیل حمل شود.

معنی کلمه پیل بار در فرهنگ عمید

آن مقدار بار که بر پشت یک پیل حمل شود، بارِ یک پیل.

معنی کلمه پیل بار در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- آن مقدار که یک پیل حمل تواند کرد باریک پیل پیلوار . ۲- بسیاربسیار:زبهرنام اگرشاه زاولی محمود به پیلوار بشاعرهمی شیانی داد کنون کجاست بیا گو بجود شاه نگر که جود او بصله گنج شایگانی داد. ( معزی )

معنی کلمه پیل بار در ویکی واژه

پیلوار، آن مقدار که بر پشت پیل حمل شود.

جملاتی از کاربرد کلمه پیل بار

پیش یک زخمش نپاید صد هزاران زنده پیل بار یک جودش نتابد صد هزاران کرگدن
همه جمله کردند بر پیل بار یلان و دلیران خنجر گزار
بماندند آن شب در آن مرغزار دم صبح بستند بر پیل بار
ببخشید و بنهاد بر پیل بار بپیروزی آمد بر شهریار