پیشه گرفتن

معنی کلمه پیشه گرفتن در لغت نامه دهخدا

پیشه گرفتن. [ ش َ / ش ِ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) پیشه کردن. پیشه ساختن. حرفت و شغل خود قرار دادن. کار و عمل خویش ساختن :
و گر بددلی پیشه گیرد جوان
بماند منش پست و تیره روان.فردوسی.هر آنکس که او پیشه گیرد دروغ
ستمکاره خوانیمش و بی فروغ.فردوسی.راست گفتن پیشه گیرید که روی را روشن دارد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 339 ).
اگر شاعری را تو پیشه گرفتی
یکی نیز بگرفت خنیاگری را.ناصرخسرو.نیک بد گفتن من پیشه گرفت
تاببد گفتن او پیش آیم.خاقانی.پس ایشان آتش پرستیدن پیشه گرفتند. ( مجمل التواریخ و القصص ص 104 ).
می آریم و نشاط اندیشه گیریم
طرب سازیم و شادی پیشه گیریم.نظامی.

معنی کلمه پیشه گرفتن در فرهنگ معین

( ~. گِ رِ تَ )(مص م . ) کاری را به عنوان پیشه قرار دادن .

معنی کلمه پیشه گرفتن در فرهنگ فارسی

( مصدر )۱- پیشه کردن پیشه ساختن حرفه و شغل خود قرار دادن : اگرشاعری را تو پیشه گرفتی یکی نیز بگرفت خنیاگری را. ( ناصرخسرو ) ۲- کار خود قرار دادن عمل خود ساختن ورزیدن : هر آن کس که او پیشه گیرد دروغ ستمکاره خوانیمش و بی فروغ . ( شا. لغ. )

معنی کلمه پیشه گرفتن در ویکی واژه

کاری را به عنوان پیشه قرار دادن.

جملاتی از کاربرد کلمه پیشه گرفتن

ملکان خدمت تو پیشه گرفتند همه خدمت و طاعت تو روی نماید بجهان