معنی کلمه پیشنهاد در لغت نامه دهخدا
پیشنهاد خاطرم اینکه هلاک او شوم
تشنه جام میروم شاید اگر سبو شوم.سنجر کاشی.- پیشنهاد همت کردن یا گردانیدن ؛ مقصد و مقصود خویش ساختن. وجهه همت قرار دادن : و نهایت موهبت شاهنشاهی را که شامل این دولت نامتناهی است پیشنهاد همت گردانید. ( حبیب السیر چ تهران جزو 4 از ج 3 ص 323 ). || عرضه . || در اصطلاح بانکداری اعلام خواستاری کاری یا خریدی یا فروشی با شرایطی خاص از جانب خواهنده ای. || اظهار مطلبی دریافت نیک و بد و سنجش آنرا. ( از فرهنگ نظام ) .