معنی کلمه پیشخوان در لغت نامه دهخدا
چون شود هنگامه گل گرم در طرف چمن
پیشتر از مرغ بستان پیش خوانی میکنم.علی ترکمان ( از آنندراج ). || ( نف مرکب ) آنکه چون کسی در مجلس وارد شود بیان حسب و نسب او کند،تا اهل مجلس درخور آن تعظیم و مراعات او کنند. ( آنندراج ) :
در خلاصم رستمیها کرد عشق
پیشخوان قصه من بیژن است.ظهوری ( از آنندراج ).