پیشترین

معنی کلمه پیشترین در لغت نامه دهخدا

پیشترین. [ ت َ ] ( ص عالی ) صفت عالی مرکب از پیش و ترین.مقدم بر همه. سابق ترین ( از لحاظ زمان ) :
باز پسین طفل پریزادگان
پیشترین ِبشری زادگان.نظامی.|| مقدمترین و سابقترین ( از لحاظ مکان ).

معنی کلمه پیشترین در فرهنگ عمید

جلوترین، پیش از همه.

معنی کلمه پیشترین در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- مقدم بر همه اسبق ( از لحاظ زمان ) : باز پسین طفل پریزادگان پیشترین بشری زادگان . ( نظامی ) ۲- مقدم ترین سابقترین اقدم ( از لحاظ مکان ).

جملاتی از کاربرد کلمه پیشترین

مطلع دیباچه این ابجد است پیشترین حرف که در احمد است
پیشترین نفحه باغ سخن هست نسیم چمن آرای کن
پیشترین صبح به خواری رسد گرنه پسین صبح به یاری رسد