پی گرد

معنی کلمه پی گرد در لغت نامه دهخدا

پی گرد. [ پ َ گ َ ] ( نف مرکب ) کسی که در پی چیزی گردد. تعقیب کننده. || ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) پی گشت. گشتن در پی چیزی.

معنی کلمه پی گرد در فرهنگ معین

( ~. گَ ) ۱ - (مص مر. ) گشتن در پی چیزی . ۲ - (ص . ) کسی که در پی چیزی می گردد.

معنی کلمه پی گرد در فرهنگ عمید

۱. گشتن در پی چیزی.
۲. (حقوق ) تعقیب و بازخواست کیفری.
۳. (صفت فاعلی ) کسی که در پی چیزی می گردد و اثر چیزی را جستجو می کند، پی گردنده، گردنده در پی چیزی.

معنی کلمه پی گرد در فرهنگ فارسی

گشتن درپی چیزی، تعقیب وبازخواست، پی گرنده، جستجوپی چیزی، درپی چیزی گشتن
۱- ( مصدر ) گشتن در پی چیزی پی گشت . ۲- ( صفت ) کسی که در پی چیزی میگردد

معنی کلمه پی گرد در ویکی واژه

گشتن در پی چیزی.
کسی که در پی چیزی می‌گردد.

جملاتی از کاربرد کلمه پی گرد

تا صاحب محمل، دلت ازکفر نرباید بیتابی مجنون ز پی گرد ندانی
پی گرد و باد شتابان گرفت رَهِ سیستان و بیابان گرفت
در پی گرد کردن روزی سعی کردم و لیک با اجمال
چندانکه رفتم از پی گرد سمند او روزی نشد که پر شود این دیده ی تهی
نگران چند روی از پی گردیدن دل ز آن خبر گیر که گرد سر آن می گردد
از پی گرد سم شبدیز او وقت نثار گه ز دیده سیم و گه از روی زر گردم همی
به دلیل کلاس بودن کلاس‌ها می‌توان از آن‌ها سؤال نمود که دارای چه متدهایی هستند و چه فیلدهایی تعریف می‌نمایند؛ بنابراین اشیا می‌توانند از طریق کد جنریک هر شی بررسی شوند، کپی گردند، و به صورت سریال به کار روند.
پی گردد آن همه سر همچون سر قلم خون گردد آن همه دل همچون دل انار
بکشتی گرفتن درآویختند ز پی گرد بر چرخ مه ریختند
وز پی گردش یکی سوی اروپا برگذشت ماندش از پنجاه ساله خسروی این سرگذشت
مباش در پی گرد آوری که ماه تمام ز خود تهی چو شود قابل اشاره شود