پی درو

معنی کلمه پی درو در لغت نامه دهخدا

پیدرو. [ رُ ] ( اِخ ) نام خلیفه دوم عیسی علیه السلام :
نزدیک کمینه عالم تو
انتونی و پیدروست ملزم.حاذق گیلانی ( از آنندراج ).

معنی کلمه پی درو در فرهنگ عمید

آنچه از محصول که پس از درو کردن در مزرعه باقی بماند، کاهین.

معنی کلمه پی درو در ویکی واژه

(کشاورزی) [قدیمی] آنچه از محصول که پس از درو کردن در مزرعه باقی بماند؛ کاهین.

جملاتی از کاربرد کلمه پی درو

تخم شکیب کشته ام وه که خیال ابرویت سبز نگشته کشت من داس کشد پی درو
مفتی چه سر اندر پی درویشانی ناخن زن زخم جان دل ریشانی
اواگر هر زمان پی درویست پیش من خرمن جهان به جوییست
زبار حادثه چون داس گشته قامت نو پی درودن این تخمها که می کاری