جملاتی از کاربرد کلمه پی درو
تخم شکیب کشته ام وه که خیال ابرویت سبز نگشته کشت من داس کشد پی درو
مفتی چه سر اندر پی درویشانی ناخن زن زخم جان دل ریشانی
اواگر هر زمان پی درویست پیش من خرمن جهان به جوییست
زبار حادثه چون داس گشته قامت نو پی درودن این تخمها که می کاری