پی برداشتن

معنی کلمه پی برداشتن در لغت نامه دهخدا

پی برداشتن. [ پ َ / پ ِ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) دنبال کردن. تعقیب کردن :
گر به ما همسفری ، سلسله از ما بردار
پشت پازن دو جهان را و پی ما بردار.صائب. || دنبال کردن کسی برای یافتن وی. ایز او را برداشتن :
حق نعمت شاه بگذاشتند
پی ِ کشتن شاه برداشتند.نظامی. || محو کردن. از میان بردن :
دو گرگ جوان تخم کین کاشتند
پی روبه پیر برداشتند.نظامی.

معنی کلمه پی برداشتن در فرهنگ معین

(پِ. بَ تَ ) (مص م . ) تعقیب کردن .

معنی کلمه پی برداشتن در ویکی واژه

تعقیب کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه پی برداشتن

از زمین باز چو برخاست نمود پی برداشتن آن آهَنگ
گرچه افتاده‌ام اما پی برداشتنم هر که قد راست کند تیر و سنان است مرا