پژوهیدن

معنی کلمه پژوهیدن در لغت نامه دهخدا

پژوهیدن. [ پ ِ / پ َ دَ ] ( مص ) پژوهش کردن. جویا شدن. پی جوئی کردن. بازجوئی کردن. بازجستن دانستن را. جستجو کردن. فحص. تفحص. جس . ( تاج المصادر بیهقی ). تجسس. بحث. تحقیق. استفسار. تتبع. تفقد. تفتیش کردن. کاویدن زمین و سخن و جز آن. تنقیر :
چنین گفت پرسنده را راهجوی
که بپژوه تا دارد این ماه شوی.فردوسی.یکایک ز ایران سر اندر کشید
پژوهید و هرگونه گفت و شنید.فردوسی.بسی رایزن موبد نیکرای
پژوهید و آورد بازی بجای.فردوسی.بر مادر آمد پژوهید و گفت
که بگشای بر من نهان از نهفت.فردوسی.پژوهید بسیار و پرسید چند
نیامد ز خوبان کس او را پسند.فردوسی.چنین گفت کاندر جهان این سخن
پژوهیم تا برچه آید ببن.فردوسی.گمانی چنان برد کو را پدر
پژوهد همی تا چه دارد بسر.فردوسی.سبک سوی خان فریدون شتافت
فراوان پژوهید کس را نیافت.فردوسی.ولی گر ترا رأی جنگ است و کوه
از ایدر برو پیش زال و پژوه.فردوسی.جام گیر و جای دار و نامجوی و کامران
بت فریب و کین گذار و دین پژوه و رهنمای.منوچهری.در پژوهیدن اسرار علوم
شوی از کاهلی آخر محروم.مؤیدالدین. || طلب کردن :
بدو گفت اگر نیستش بهره زین
نه دانش پژوهد نه آئین و دین.فردوسی. || پرسیدن به جِد. ( فرهنگ اوبهی ). || خواستن. ( برهان قاطع ).
- با یکدیگر پژوهیدن ِ علم ؛ مباحثه. مفاقهه. ( تاج المصادر بیهقی ). و نیز رجوع به واپژوهیدن شود. این فعل یک مصدر بیش ندارد.

معنی کلمه پژوهیدن در فرهنگ معین

(پِ دَ ) [ په . ] (مص ل . ) ۱ - جست و جو کردن . ۲ - بازپرسیدن . ۳ - خواستن ، طلب کردن .

معنی کلمه پژوهیدن در فرهنگ عمید

۱. جستجو کردن، تفحص کردن.
۲. تحقیق کردن.
۳. خواستن، طلب کردن.
۴. بازجستن، جویا شدن.

معنی کلمه پژوهیدن در فرهنگ فارسی

( پژوهید پژوهد خواهد پژوهید بپژوه پژوهنده پژوهیده پژوهش ) ( مصدر ) ۱- جستجو کردن پی جویی کردن باز جویی کردن تفحص تجسس تفتیش . ۲- پرسیدن بجد . ۳- خواستن طلب . یا با یکدیگر پژوهیدن . مباحثه کردن .

معنی کلمه پژوهیدن در ویکی واژه

جست و جو کردن.
بازپرسیدن.
خواستن، طلب کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه پژوهیدن

علم الیقین ارباب عقول را بود و عین الیقین اصحاب علوم را بود و حقّ الیقین خداوندان معرفت را بود و سخن را اندرو باز پژوهیدن محالست و تحقیق این بازاین آید که یاد کردیم و برین قدر اختصار کردیم بر روی تنبیه.
به ایران زمین جستن اندر گرفت پژوهیدن هر دلی سر گرفت
من آن را ندانستم اندرکجاست پژوهیدن و یافتن با شماست
بدو گفت گرنیستش بهره زین ندارد پژوهیدن آیین و دین