پژول

معنی کلمه پژول در لغت نامه دهخدا

پژول. [ پ َ ] ( اِ ) بژول. بجول. پجول. شتالنگ. اشتالنگ. کعب. غاب. قاب. قاپ. چنگاله کوب. ( زمخشری ص 40 ) :
نه اقعس سرون و نه نقرس دوپای
نه اکفس پژول و نه شُم [ شاید: سم ] ز استر.بوعلی الیاس ( از لغت نامه اسدی ).چه که بر تخت ناز خسبی خوش
چه که بر گل نهی دو دست و پژول.
|| پستان زنان. پستان نرم. || فندق. بندق. || گلوله ای که طفلان بدان بازی کنند. ( برهان قاطع ).

معنی کلمه پژول در فرهنگ معین

(پَ ) (اِ. ) ۱ - استخوان بین دو قوزک پا. ۲ - پستان زنان .

معنی کلمه پژول در فرهنگ عمید

= بجول

معنی کلمه پژول در فرهنگ فارسی

( اسم )۱- اشتالنگ کعب قاب بجول پجول . ۲- گلوله ای که طفلان بدان بازی کنند . ۳- فندق بندق .

معنی کلمه پژول در ویکی واژه

استخوان بین دو قوزک پا.
پستان زنان.

جملاتی از کاربرد کلمه پژول

گر من ز دست بازی هر غم پژولمی زیرک نبودمی و خردمند گولمی
خیالی در تو آویزد، بیفتی ترا وهمی پژولاند، پژولی
گر روانم را پژولانند زود صد در محنت بریشان بر گشود
ای باد صبحدم خبری ده ز یار من کز هجر او شدست پژولیده کار من
صبحدمان مست برآمد ز کوی زلف پژولیده و ناشسته روی
به دیوان شاهنشه بی همال ز بیداد ظالم پژولیده حال
زان زلف پژولیده و ناخفته دو چشمت چون چشم تو و زلف تو بیخواب و قراریم
جهان گر آب گیرد من بشولم از آن معنی که نرسد بر پژولم
نه روی ملک خراشیده هیچ ناخن ظلم نه زلف عدل پژولیده هیچ دست ستم
زن کنیزک را پژولیده بدید درهم و آشفته و دنگ و مرید