پژم

معنی کلمه پژم در لغت نامه دهخدا

پژم. [ پ َ ] ( اِ ) بمعنی کوه باشد که بعربی جبل خوانند. ( برهان قاطع ). || پژ. ( فرهنگ جهانگیری ). رجوع به پژ شود.
پژم. [ پ ُ ژُ ] ( ص ) مردم فرومایه که بتازی رذل گویند. ( فرهنگ رشیدی ). این کلمه در جای دیگر دیده نشد.
پژم. [ پ َ ] ( اِ ) صاحب فرهنگ شعوری از المشکلات نقل میکند: هو مایسقط من الثلج فی اللیل. ظاهراً مصحف نزم است. ژاله. شب نم. صقیع. و رجوع به نزم شود.
پژم. ( اِخ ) ناحیتی است بزرگ از دیلمان به دیلم خاصه. ( حدود العالم ).

معنی کلمه پژم در فرهنگ معین

(پَ ) (اِ. ) نک پژ.

معنی کلمه پژم در فرهنگ عمید

= پژ۱

معنی کلمه پژم در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- گردنه گریوه کتل بش بند سر کوه . ۲- زمین پست و بلند . یا سر پژ گرفتن.( ظاهرا بصورت سخریه و استهزا ) کار را بکمال رساندن باشد از خوب یا زشت مثل اینکه امروز گویند : ( معرکه کردی ).
ناحیتی است بزرگ از دیلمان بدیلم خاصه

معنی کلمه پژم در ویکی واژه

نک پژ.

جملاتی از کاربرد کلمه پژم

این همه که مرده و پژمرده‌ای زان بود که ترک سرور کرده‌ای
نوک شاخه ها را پس از گلدهی هرس کنید و شاخه های مسن و گلهای پژمرده را از گیاه حذف کنید.
از آن پس به روی سپه بنگرید سران را همه گونه پژمرده دید
کم مباد آب و هوای چمن ما، که در او گل پژمرده به از لالهٔ تر می خندد
چهر سیمینش ز بس پنجه غم بفشرده چو یکی غنچه که در تازه گلی پژمرده
گر بنمایی تو آن رخ خورشیدم چون غنچه پژمرده گل امیدم
این گروه در آثارش از نوازندگان بسیاری استفاده می‌کرد که از جمله نوازندگان ایرانی می‌توان به همکاری پژمان حدادی نوازنده تمبک در آلبوم ورای انکار، همکاری مسعود شعاری نوازنده سه‌تار در آلبوم نیایش و همکاری سعید فرجپوری نوازنده کمانچه و شهاب فیاض نوازنده نی در آلبوم گشایش اشاره کرد.
حمل سرود نوا شد به من همی شب و روز چنانکه بختم ازو گشت رنجه و پژمان
گر بایدت که بویی آنجا گل عنایت اینجا گل ریاست می‌پژمرید باید
تو، خوشی بینی و ما پژمردگی هر کجا، نقشی مجسم کرده‌اند
ز تشویر هرمز فروپژمرید چو آن راست گفتار او را شنید
آفتاب بخت کز وی سلطنت را رنگ و بوست غنچه پژمرده طبع باغ و بستان تو باد