معنی کلمه پولادخای در لغت نامه دهخدا
ز آواز او اندر آید ز جای
دل مرد جنگی پولادخای.فردوسی.ز پولادخایان شمشیرزن
کمر بسته بودی هزار انجمن.نظامی.زراجه منم پیل پولادخای
که بر پشت پیلان کشم پیل پای.نظامی.روارو زنان تیر پولادسای
دراندام شیران پولادخای.نظامی.نجنبد ز یأجوج پولادخای
سکندر چو سد سکندر ز جای.نظامی.