پول دار

معنی کلمه پول دار در لغت نامه دهخدا

پولدار. ( نف مرکب ) که پول دارد. غنی. توانگر. ثروتمند.

معنی کلمه پول دار در فرهنگ معین

(ص مر. ) ثروتمند، غنی ، توانگر.

معنی کلمه پول دار در فرهنگ عمید

آن که پول بسیار دارد، ثروتمند.

معنی کلمه پول دار در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه پول بسیار داردغنیتوانگر.

معنی کلمه پول دار در ویکی واژه

ثروتمند، غنی، توانگر.

جملاتی از کاربرد کلمه پول دار

اگر مردم ما را بخواهند حکومت می‌کنیم و اگر نخواهند می‌رویم. حکومت پول دارد. نیرو دارد می‌تواند در خیابان آدم جمع کند ولی گروه مقابل یک عده استاد، دانشجو کارگر، مدیر، صنعت‌گر هستند و درست نبود که بسیج و سپاه در مقابل مردم قرار داده شوند… چطور می‌شود میلیون‌ها نفر در خیابان بیانند و بگویند در انتخابات تقلب شده است و به انتخابات تردید نکرد؟
چو پولیست این مرگ کانجام کار برین پول دارند یکسر گذار
ملاعلی کنی همچنین برای حل مشکل درمان بیمارانی که بنیهٔ مالی ضعیفی داشتند، مکان‌هایی را برای پرداخت پول داروها در نظر گرفته بود تا آنان با دریافت مبلغ آن، به درمان خود اقدام کنند و با بهبود کامل از بیماری رهایی یابند.
یکی از اساسی‌ترین مفاهیم در امور مالی این است که، پول دارای ارزش زمانی است. این در حالی است که بگوییم، در زمان حال، پول در دست، ارزشی بیش از پولی که انتظار می‌رود در آینده دریافت شود، خواهد داشت، زیرا یک دلار دریافت شده در زمان حال را می‌توان سرمایه‌گذاری کرد، به‌طوری که در زمان آینده، بیش از یک دلار خواهد شد و به طور خلاصه ارزش زمانی پول را می‌توان این گونه تعریف کرد: یک دلار امروز، ارزشی بیش از یک دلار فردا دارد.
بعد از دور شدن از خانه دخترش کمی جلوتر کنار خیابان می‌ایستد و دوباره همان کودک کار را در آن سوی خیابان می‌بیند. این بار شخصی کودک را به فروشندگان بچه تحویل می‌دهد. الکساندر آنها را دنبال می‌کند و به خرابه ای می‌رود که مخصوص حراجی کودکان است. او به آن محل وارد می‌شود و خود را خریدار بچه جلوه می‌دهد. در همان تعدادی از کودکان فرار می‌کند و حراجی بهم می‌ریزد. مرد می‌خواهد با کودک بگریزد ولی فروشندگان بچه جلویش را می‌گیرند و هرچه پول دارد برای خرید کودک می‌دهد.