پوسیدگی
معنی کلمه پوسیدگی در فرهنگ عمید
معنی کلمه پوسیدگی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه پوسیدگی در فرهنگستان زبان و ادب
{caries} [پزشکی-دندان پزشکی] ← پوسیدگی دندان
{rot} [کشاورزی- زراعت و اصلاح نباتات، مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] از هم پاشیدن بافت گیاه در نتیجۀ فعالیت ریزاندامگان ها به ویژه قارچ ها و باکتری ها
معنی کلمه پوسیدگی در دانشنامه آزاد فارسی
فساد و تجزیۀ بافتی. معمولاً در حفره دندان یا استخوان پـدید می آید. علت آن اسیدهـایی است که باکتری های درون دهان براثر تجزیۀ قند موجود در غذا تولید می کنند. فلوئوراید، رژیم کم شیرینی، و مسواک زدنِ مرتب اثر محافظتی دارند. پوسیدگی دندانی عمدتاً در ۴۵ دقیقۀ اول پس از مصرف غذاهای شیرین ایجاد می شود.
معنی کلمه پوسیدگی در دانشنامه اسلامی
نبش قبر میّت ی که بدنش پوسیده شده ـ جز قبور اولیای الهی ـ جایز و در غیر این صورت، حرام است. درصورت شک یا ظنّ به پوسیدگی، به اهل خبره رجوع میشود. برخی درصورت ظنّ به پوسیدگی، نبش را جایز دانستهاند. در این صورت چنانچه پس از نبش، قسمتی از بدن پوسیده نشده باشد باید دفن گردد .
حکم ورق قرآنی که پوسیده شده
اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن واجب است، مانند کاغذی که اسم خداوند یا پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و یا امام علیه السّلام بر آن نوشته شده است در مستراح بیفتد درصورت عدم امکان بیرون آوردن آن، باید تا زمان پوسیده شدن ورق یا کاغذ از آن مستراح استفاده نشود.
جملاتی از کاربرد کلمه پوسیدگی
و پوسیدگی الکتروشیمیایی افزایش پیدا کند.
چیست دانی درنظر قدر تو و دنیای تو؟ قدر کرمی کافتد از پوسیدگی در سیب و نار