معنی کلمه پهلودار در لغت نامه دهخدا
روزگاریست ز ابنای زمان غیر سخن
هیچکس را نشنیدم که بود پهلودار.ظهوری.و این شعر برای معنی ذیل نیز شاهد تواند بود.
- سخن پهلودار ؛ گوشه دار. که گزندگی و دشنامی در ضمن داشته باشد. ( برهان ). سخن که زیاده از یک محمل داشته باشد و میان دو کس نفاق اندازد. ( آنندراج ). کلامی متضمن معنایی تند و گزنده :
گر گشایی در چمن بندقبا گاه خرام
بشنوی از لاله و گل حرف پهلودار سرد.اسیر.- عیش پهلودار ؛ ثابت و پایدار. ( آنندراج ) :
غم بسی را کرده صاحب دستگاه
پشت کس بر عیش پهلودار نیست.ظهوری.