پهلوانان

معنی کلمه پهلوانان در ویکی واژه

جمعِ پهلوان، پهلوان‌ها، مردان عرصه جنگ و جدال در روزگار باستان. خروشی بر آمد ز پرده سرای/ که ای پهلوانان فرخنده رای «فردوسی»

جملاتی از کاربرد کلمه پهلوانان

اسطوره‌های پهلوانی در فرهنگ ایرانی، پهلوانان شاهنامه هستند.
ز اسب اندر آمد جهان پهلوان کجا پهلوانان بپیشش نوان
سه روز اندران بود با رای‌زن چه با پهلوانان لشکر شکن
بر تخت او رستم زال و سام ابا پهلوانان ایران تمام
بدان آمدن شادمان گشت شاه از آن پهلوانان لشکر پناه
همه پهلوانان توران بجای شده پیش پیران ویسه بپای
همه پهلوانان خسروپرست برفتند زایوان سالار مست
در نمایش‌های معروف روم باستان، از ببر هیرکانی برای جنگ با پهلوانان استفاده می‌شد.
ز تو ماند خواهد نژادی بزرگ همه پهلوانان گرد سترگ
برفتند شادان به ایوان زال خود و پهلوانان با فر و یال
چو از پیش تختش گرازید سام پسش پهلوانان نهادند گام
تویی سرفرازی که گردنکشان جهان پهلوانان و دشمن کُشان
پیش نویس:محمد رسولی در مقاله ی اخلاق در شاهنامه نوشته است:اخلاق در شاهنامه به سه روش گفته شده است: نخست از راه بیان کردار و رفتار ایرانیان، اخلاق گزارش شده است. یعنی در حال گزارش تاریخ، آنچه که ایرانیان و به ویژه بزرگان و پهلوانان نامی ایران انجام داده اند، گویای منش و اخلاق ایرانی است.