پهرو
معنی کلمه پهرو در فرهنگ معین
معنی کلمه پهرو در فرهنگ عمید
معنی کلمه پهرو در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه پهرو
ازشوق این سه آب عجب نی که اهل فارس آبی کنند جامهٔ خود را سپهروار
سپهروار سر دیو را به عرصه خاک درافکند خم فتراکش از شهاب دوال
دیوارهاش محکم و عالی سپهروش ایوانهاش خرم و رنگین بهشت وار
ستاره وار بر اقبال پیش دستی کن سپهروار بر ایام کامرانی ران
میان ببندد پیشت غلام وار سپهر چو بست پیش تو ترکش سپهروار غلام
سپهروار بگرد هنر همی گردد سپهر باشد اسبی کش آفتاب سوار
سپهروار به گردش زهر طرف چرخی چه چرخ چون کره ی نار آتشین اجزا
میان ببندد پیشش غلام وار سپهر چو بست پیشش ترکش سپهروار غلام
سپهروار یکی نطعش از نحاس به پیش بر او بود زاوا فی صفی چو عقد پرن