معنی کلمه پنبه در لغت نامه دهخدا
میغ ماننده پنبه است ورا باد نداف
هست سد کیس درونه که بدو پنبه زنند.ابوالمؤید.گر بخواهی که بفخمند ترا پنبه همی
من بیایم که یکی فلخمه دارم کاری.حکاک.و از این شهرها [ نمیاس ، هرکند، اورشین ، سمندر، اندرس. از هندوستان بناحیت دَهَم ] پنبه نیک خیزد و بسیار پنبه ایشان بر درخت بود و سالهای بسیار بر دهد ( ؟ ). ( حدود العالم ).
ازین [ دختران ] هر یکی پنبه بردی بسنگ
یکی دوکدانی ز چوب خدنگ...
نرفتی سخن گفتن از خواب و خورد
کزان پنبه شان بود ننگ و نبرد
شدندی شبانگه سوی خانه باز
شده پنبه شان ریسمان دراز.فردوسی.چو بنهاد بر نامه بر، مُهرشاه
بفرمود تا دوکدانی سیاه
بیارند با دوک و پنبه در اوی
نهاده بسی ناسزا رنگ و بوی.فردوسی.موی همچون پنبه روئی چون زریر
آمده با دو یتیم و دو اسیر.عطار.آتش می گرچه جهان برفروخت
پنبه قرابه ز آتش نسوخت.امیرخسرو ( از آنندراج ).رومی ابریشم و روحیست دگر پنبه ز وصف
سومین روح بود پشم بگفتم یکبار.نظام قاری ( دیوان البسه ص 12 ).در جوانیم موی شد سپید
دهر پنبه کرد چرخ هر چه رشت.قاآنی.فوف ؛ پاره های پنبه. خرفع؛ پنبه تباه بکار نیامدنی در غلاف خود. خِرفِع؛ پنبه زده شده بکمان. قطنة؛ پنبه پاره. فَرصَة؛ لتّه یا پنبه پاره و جز آن که زن حائض اندام خود را بدان پاک سازد. مُکْمهَل ؛ پنبه ٔدانه دار. قَصیم ؛ پنبه دیرینه. تزبید؛ پنبه زدن. حُرَیملة؛ درختی است که پنبه آن نهایت نرم و سبک باشدو در بالشهای سلاطین کنند. قَور؛ پنبه نو یا پنبه یک ساله. توضیع؛ جبه بردوختن بعد پنبه نهادن در آن. توشیع؛ باغنده ساختن پنبه را بعد زدن. فشغة؛ پنبه اندرون نی ( و آن چیزی است چون پنبه که در میان نی است ). هفو؛ بردن و جنبانیدن باد پشم و پنبه را. تجرید؛ پنبه بیرون آوردن از پنبه دانه. عُفازَة؛ بار پنبه. عُطبة؛ پاره پنبه. سَندوف ؛ پنبه زده. ( منتهی الارب ). نَدیف ؛ پنبه زده. ( دهار ). نواجد؛ پاره های پنبه بهم چسبیده. ( منتهی الارب ). پنبه از جمله نباتات صنعتی است. در ایران اقسام مختلفه زراعت پنبه میشود. بهترین جنس آن از مازندران ، کاشان ، محلات بدست می آید. موقع کشت آن اوایل اردی بهشت و پس از 25 یا30 روز آب میدهند و اقلاً شش مرتبه باید آب داده شود. حاصل غوزه های رسیده آن از آخر مرداد شروع و تا مهر و آبان طول میکشد تا غوزه های نرسیده آن تمام برسند. در جغرافیای اقتصادی ایران تألیف کیهان آمده است : پنبه کشت بهاری است که مواظبت بسیار لازم دارد و متناوباً بعد از گندم یا جو باید کاشته شود. در نواحی جنوبی ایران بندرت بعد از محصول خشخاش میکارند. موقع کشت آن اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت و پس از بیست و پنج یا سی روز آب میدهند و اقلاً شش مرتبه باید آب داده شود ( مقدار آب لازم برای پنبه دو برابر گندم و خشخاش است ). حاصل غوزه های رسیده آن ازآخر مرداد شروع و تا مهر و آبان طول میکشد تا غوزه های نرسیده آن تمام برسد. در ایران اقسام مختلفه پنبه زراعت میشود و در کرمان ، رفسنجان ، یزد، اسپاهان ، کاشان ، قم ، محلات ، کمره ، دلیجان ، ساوه ، زرند، تهران ، خوار، سمنان ، دامغان ، شاهرود، استراباد، سبزوار، نیشابور، ترشیز، مشهد، مازندران ، قزوین و تبریز عمل میاید. بهترین جنس آن از مازندران ، کاشان ، محلات بدست می آید. محصول کلیه پنبه در تمام نقاط ایران 11000000 من میباشد ... تخم پنبه امریکائی در تمام نقاط ایران عمل میاید ولی تخم پنبه ٔمصری بواسطه اینکه حرارت زیاد لازم دارد در مناطقی که حرارت و رطوبت بسیار باشد خوب بهره میدهد. اراضی خوزستان اگر با ترتیب صحیحی آبیاری شود معادل تمام محصول فعلی ایران پنبه خواهد داد و جنس آن نیز از بهترین جنس پنبه دنیا خواهد گردید. در نتیجه جنگ عمومی ، محصول پنبه ایران بکلی از بین رفته بود بطوری که در سنه 1299 هَ..ش صادرات پنبه ایران از ده میلیون من قبل از جنگ به 461000 من تنزل کرد ولی در سنوات بعد به زراعت پنبه اهمیت بسیار داده شد و رقم صادرات در سنه 1306 معادل 5475712 من ، در سنه 1307 مقدار 6500000 من بوده است.