پلنگی

پلنگی به روستا می‌زند و اهالی آبادی در پی میرشکار می‌روند..

«هو» پلنگیست کبریا نخجیر «لا» نهنگیست کاینات او بار

مگر شیر و پلنگی ای دل ای دل بمو دایم به جنگی ای دل ای دل

صحرا و شهر خانه روباه گشته است در کوه و بیشه شیر و پلنگی نمانده است

سبک زآن پلنگینه دیو نژند به خنجر سر و دست بیرون فکند

بگفت آنک این رنجم از یک تنست که او را پلنگینه پیراهنست

چو پیلی شده بر پلنگی سوار بغرید مانند رعد بهار

آهوی سیمینی و زآهو بری خوی پلنگی ز تو آهو بود

رهت مارین و کهسارت پلنگین گیا و سنگش از خون تو رنگین

برگرفت از فلک پلنگی را دور کرد از جهان دورنگی را

چون به دهان شیر در، خشم پلنگی آورد روی زمین شود ز تف، پشت پلنگ بربری

الگوی پلنگی یک الگوی رنگی خالدار است که به ویژه در مو یا پوست حیوانات ظاهر می‌شود و همچنین می‌تواند نقش‌های لکه‌دار در گیاهان و یک الگوی متمایز را که روی خز و سایر پارچه‌ها ظاهر می‌شود، توصیف کند.