پلاسی
معنی کلمه پلاسی در لغت نامه دهخدا

پلاسی

معنی کلمه پلاسی در لغت نامه دهخدا

پلاسی. [ پْلا/ پ ِ ] ( اِخ ) نام قصبه ای است در ایالت کلکته هندوستان در 84 هزارگزی جنوبی مرشدآباد. عساکر انگلیس در سال 1757 م. نواب بنکاله را در این قصبه مغلوب ساختند. ( قاموس الاعلام ترکی ).

معنی کلمه پلاسی در فرهنگ فارسی

نام قصبه ایست در ایالت کلکته هندوستان

معنی کلمه پلاسی در فرهنگستان زبان و ادب

{pannus} [علوم جَوّ] ابری شبیه به تکه های ژنده که گاهی لایۀ پیوسته ای تشکیل می دهد و زیر ابر دیگری قرار می گیرد یا بدان متصل می شود؛ این ابر فرعی اکثراًًً همراه با فرازپوشنی و باراپوشنی و کومه ای بارا می آید

معنی کلمه پلاسی در دانشنامه عمومی

پلاسی، روستایی از توابع بخش حویق شهرستان طوالش در استان گیلان ایران است.
این روستا در دهستان چوبر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۳۵۷ نفر ( ۳۱۴خانوار ) بوده است.
پلاسی (ابر). پلاسی ابری شبیه تکه های ژنده که گاهی لایه پیوسته ای تشکیل می دهد و زیر ابر دیگری قرار می گیرد یا بدان متصل می شود؛ این ابر فرعی اکثراً همراه با فرازپوشنی و باراپوشنی و کومه ای بارا می آید.

معنی کلمه پلاسی در دانشنامه آزاد فارسی

پلاسی (Plassey)
روستایی معروف در جنوب بنگال غربی، بر کرانۀ رودخانۀ بهاگیراتی در هند. در این محل میرزا محمود سراج الدوله، نواب بنگال، از نیروهای کمپانی هند شرقی، به فرماندهی رابرت کلایو، شکست خورد (۱۷۵۷) و میر جعفرمحمد خان، از بستگان سراج الدوله، از جانب فرماندۀ انگلیسی به حکومت بنگال نشست. نبرد پلاسی در توسعۀ استعمار انگلیس بر هند نقشی مهم داشت. نیز ← نبرد_

معنی کلمه پلاسی در ویکی واژه

ابری شبیه به تکه‏های ژنده که گاهی لایۀ پیوسته‏ای تشکیل می‏دهد و زیر ابر دیگری قرار می‏گیرد یا بدان متصل می‏شود؛ این ابر فرعی اکثراًًً همراه با فرازپوشنی و باراپوشنی و کومه‏ای‏بارا می‏آید.

جملاتی از کاربرد کلمه پلاسی

وگفت: درخواستم از حق تعالی که مرا بمن نمائی چنانکه هستم مرا بمن نمود با پلاسی شوخگن و من همی درنگرستم و می‌گفتم من اینم ندا آمد آری گفتم آنهمه ارادات و خلق و شوق و تضرع و زاری چیست ندا آمد که آنهمه ماییم تو اینی.
یک جلد توسط پلاسیدو دومینگو و تیم در سال ۲۰۱۶ ضبط شد و به مناسبت یازدهمین برد رئال مادرید در لیگ قهرمانان اروپا منتشر شد.
نقل است که گفت: شبی در مسجد بیت المقدس خویش را در میان بوریایی پنهان کردم که خادمان می‌گذاشتند تا کسی در مسجد باشد. چون پاره ای از شب بگذشت در مسجد گشاده شد. پیری درآمد، پلاسی پوشیده بود و چهل تن در قفای او هر یک پلاسی پوشیده. آن پیر در محراب شد، و دو رکعت نماز گزارد، و پشت به محراب بازنهاد. یکی از ایشان گفت: امشب یکی در این مسجد است که نه از ماست.
مطالعه فاز ۳ که در حال انجام است یک کارآزمایی بالینی چند مرکزه تصادفی، دوسوکور، کنترل شده با پلاسیبو و شامل ۴۰٬۰۰۰ داوطلب در مسکو است و قرار است تا مه ۲۰۲۱ ادامه داشته باشد. در طی سال‌های ۲۱–۲۰۲۰، مطالعات بالینی فاز ۳ نیز در بلاروس، امارات متحده عربی، هند و ونزوئلا انجام شده‌است.
بسی ننمود در اندیشه زیبا که پیوندم پلاسی را به دیبا
پلاسی ز گیسوی شب ساختند زمین را به گردن درانداختند
نقلست که در وقت او پیری محقق بود اما از علماء طریقت نبود و در پارس مقام داشت نام اومحمد ذکیری و هرگز مرقع نپوشیدی از عبدالله خفیف پرسیدند که شرط در مرقع چیست وداشتن آن کرا مسلم است گفت: شرط مرقع آنست که محمدذکیری در پیراهن سفید به جای می‌آورد وداشتن او را مسلم است و ما در میان پلاسی نمی‌دانیم تا به جای توانیم آورد یا نه و او را خفیف از آن گفتند که هر شب غذای او بوقت افطار هفت میویز بودی بیش نه سبک بار بوده است و سبک روح و سبک حساب باشد در آن جهان شبی خادم هشت میویز بداد شیخ ندانست و بخورد حلاوت طاعت بر قاعدهٔ هر شب نیافت خادم را بخواند و از آن حال سئوال کرد گفت: امشب هشت میویز ترا دادم شیخ گفت: چراگفت: ترا ضعیف دیدم و دلم به درد آمد گفتم تا ترا قوتی باشد شیخ گفت: پس تو یار من نبودهٔ بلکه خصم من بودهٔ که اگر یار من بودتی شش دادتی نه هشت پس شیخ او را ازخدمت مهجور کرد و خادمی دگر نصب کرد.
در سال ۲۰۰۰ و در مراسم سالانه جایزه مرکز کندی، از او در کنار هنرمندانی مانند میخائیل بریشنیکف، پلاسیدو دومینگو، آنجلا لنزبری و کلینت ایستوود تقدیر شد.
گرچه این شعر بصورت چوپلاسیست ز موی هر یکی تار از او خوبتر از صد دیباست
اندکی پس از ۴۷۸، آرئوبیندوس با آنیسیا جولیانا (بعد از ۴۶۱ – ۵۲۷/۵۲۸)، دختر اولیبریوس امپراتور روم غربی ( حک. ۴۷۲– ) و همسرش پلاسیدیا . آنها با هم صاحب پسری به نام اولیبریوس ح. ۴۸۰ – بعد از ۵۲۴/۵۲۷)، کنسول در ۴۹۱. یکی دیگر از نوادگان احتمالی داگالایفوس (شاید توسط یک همسر قبلی) است.