پلار

معنی کلمه پلار در ویکی واژه

پدر

جملاتی از کاربرد کلمه پلار

گیرنده گابا آمینوبوتیریک اسید یکپنتامر است که از دو زیرواحد آلفا، دو زیرواحد بتا و یک زیرواحد گاما تشکیل شده‌است. محل قرارگیری بنزودیازپین‌ها محلی بین زیرواحد آلفا و زیرواحد گاما است. با ورود یون کلر سلول دچار هیپرپلاریزیشن شده و اثر مهاری گاما آمینوبوتیریک اسید تقویت می‌شود.
شکافیدی سر از زخم پلارک چو هندو اره خود رانده به تارک
پلارک چنان تاف از روی تیغ که در شب ستاره ز تاریک میغ
رگ خون خویشی پلارک بود که خود آفت لعل از رگ بود
آشنالیغین داشین بیزدن آتوپلار
به هر سو کو فرود آمد پلارک گدشت از مغفر و آمد به تارک
پلاریزاسیون عمودی و افقی با تغییر ولتاژ ورودی به ال‌ان‌بی (۱۳ و ۱۸ولت) انتخاب می‌شود.
رده: بلوک کننده عصبی عضلانی غیر دپلاریزان .
بر آن زن پلارک پسندیده است که پیش از تو روی کسی دیده است
بر تارک خصم شاه مردان این خامه پلارکی است برّان
وقتی کانر در زندان بیدار می‌شود می‌فهمد که هیکی در سلول کنار او زندانی است و می‌گوید که خوشحال است که واشینگتن با زندانی شدن او حداقل در امان است اما هیکی به دو تمپلاری که به سلول او نزدیک می‌شوند اشاره می‌کند. چالز لی و هیثم کنوی او را آزاد می‌کنند اما خاطرنشان می‌کنند که این آزادی فقط به معنی انتقال به یک زندان بزرگ‌تر است، زیرا تحقیقات دربارهٔ نقش او در پول‌های جعلی و نقش او در توطئهٔ قتل واشینگتن هنوز در جریان است.
درفشان یکی تیغ چون چشم گور پلارک درو رفته چون پای مور