پشیم

معنی کلمه پشیم در لغت نامه دهخدا

پشیم. [ پ َ ] ( ص ،اِ ) مخفف پشیمان باشد. ( برهان قاطع ). || پراکندگی. جدائی. ( برهان قاطع ). دوری ازهم. تفرقه.

معنی کلمه پشیم در فرهنگ معین

(پَ ) ۱ - (ص . ) پشیمان . ۲ - (اِ. ) پراکندگی ، جدایی ، دوری از هم ، تفرقه .

معنی کلمه پشیم در ویکی واژه

پشیمان.
پراکندگی، جدایی، دوری از هم، تفرقه.

جملاتی از کاربرد کلمه پشیم

روزیکه کند دهقان انبار پر از حاصل او را نبود محصول جز آه و پشیمانی
ره وجود، به جز سنگلاخ عبرت نیست فتادگان، خجل و رفتگان پشیمانند
مباد روز خوش آن خط بی مروت را که چشم شوخ ترا از ستم پشیمان کرد
هوادار باید سعی کند یاد بگیرد به جای انتشار قطعه لو رفته جلوی انتشار آن را بگیرد. هواداران حتی می‌توانند با همکاری هم ادمین‌های پیج‌های هواداری را مسئول کنند. نباید لو دهنده‌ها به جای پشیمانی قهرمان باشند.
زبانم را نمی دانم، گنهکار از چه می خوانی؟ چه بد کرده که گردانم، از آن کرده پشیمانش؟
حاصل کار جهان غیر پشیمانی نیست فکر شغل دگر و کار دگر باید کرد
پشیمان شده داغ دل بر گناه همی سوی پوزش نمایند راه
{ دیگر گفت: اگر خواهی که از پشیمانی دراز ایمن گردی به هوای دل کار مکن.}
پیش از این «ترکی» اگر دل به نکویان دادی گر پشیمانی از این کار، دگر بار مده
هیچ سودم نه زان پشیمانی جز خدا ترسی و خدا خوانی
هرگز دلم از عشق پشیمان نشود با آنکه دمی زعشق شادان نشود