پشی. [ پ َ ] ( اِ ) مخفف پشیز است. و آن پول ریزه کوچک بغایت تنک و نازک باشد که از مس یا برنج سازند و سکه بر آن زنند. ( برهان قاطع ). پول ریزه : نرخ... از پشی رسید به دینار کار فروشنده راست وای خریدار.سوزنی.|| فلس ماهی. ( فرهنگ جهانگیری ). پولک ماهی. ( انجمن آرا ). پشیزه ٔماهی. درم ماهی.
معنی کلمه پشی در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- پول کوچک مسین یا برنجین کم بها پول ریز. نازک بسیار تنک رایج قاز پاپاسی پشیزه پشی جندک تسو طسوج . ۲- سک. مسین ساسانیان. ۳- فلس که شست تای آن یکدرم بوده است. ۴- سک. قلب . ۵- فلس ماهی پولک ماهی . ۶- گلها از زر و سیم که برای زینت بر دوال کمر دوزند نوپلکهای چرم که بدامن چادر دوزند و بند از آن گذرانند . یا به پشیزی نیرزیدن . سخت بی ارج و قدر بودن سخت ناچیز بودن . یا پشیز از دینار ندانستن . قو. تمیز و تشخیص نیک از بد و صحیح از سقیم ندانستن .
جملاتی از کاربرد کلمه پشی
من که مسعود سعد سلمانم زانچه گفتم همه پشیمانم
شدم سویش به تکلیف کسان اما پشیمانم نمیبایست رفتن سوی او دیگر چرا رفتم
بگفتم همانا زین ترکتاز شما را پشیمانی آمد فراز
مکن کاری که بهبودت نباشد پشیمان گردی و سودت نباشد
قرار صبر با خود دادهام اما پشیمانم بگو فیّاض ازو حرفیّ و دیگر بیقرارم کن
بهار و هرکسی با لاله رخساری به گلزاری من و داغ دل و کنج فراق و سد پشیمانی
وی به ایوی میگوید که برای امنیت خودش باید یک سال در همین خانه بماند. وی لوئیس پروسترو، افسر ارشد نورسفایر و آنتونی لیلیمان، اسقف لندن را هم میکشد و ایوی پس از آن به خانه کمدین معروف گوردون دیتریش میرود. گوردون او را به خانه میپذیرد. در همین حین وی به سراغ دکتر دلیا سورریج رفته و حادثه ۲۰ سال پیش در کار اجباری و آزمایشهای شهر لارکهیل را از زبان خود دکتر میشنود، اگرچه دکتر دلیا از کارهای گذشته اش پشیمان شده اما وی او را میکشد.
جان عاشق با وجود عشق تو از وجود خود پشیمان مانده
همکار پل کلرمن که در بسیاری از قتلها به پل کمک میکند از جمله قتل مادر ال جی باروز. او از کار خود پس از مدتی پشیمان میشود ولی قبل از آنکه بتواند کمکی به ورونیکا کند توسط کلرمن به قتل میرسد. او در ۱۸ قسمت فصل یک حضوردارد.
عاشقان بردند نامت مدعی شد در طلب وه که ایشان را به آن گفتن پشیمان کردهای
دولت به غلط نبود از سعی پشیمان شو کافر نتوانی شد ناچار مسلمان شو
به جزر و مد تلاطم سبب مخواه و مپرس محیط سودن کفهای ناپشیمانیست
فرانک گریلو در نقش نیک ساروین، وکیل لینکن باروز که با تهدید دوستان جان آبروزی به او کمک میکند ولی بعداً پشیمان میشود و همراه پدرش توسط افراد او به قتل میرسند. (حضور درفصل اول۱۸قسمت)