پشتدار

معنی کلمه پشتدار در لغت نامه دهخدا

پشتدار. [ پ ُ ] ( نف مرکب ) پشتوان. پشتیبان. پشت و پناه. یاریگر. مددکار. پشتوار :
ور همی بیند چرا نبود دلیر
پشتدار و جان سپار و چشم سیر.مولوی.نه مار را مدد و پشت دار موسی خواست
نه لحظه لحظه ز عین جفا وفا سازد.مولوی ( از رشیدی ) ( از فرهنگ شعوری ).|| هر چیز که به او ضخامتی باشد خصوصاً از جنس پوشیدنی. ( برهان قاطع ).

معنی کلمه پشتدار در فرهنگ معین

( ~. ) (ص فا. ) پشتیبان ، مددکار.

معنی کلمه پشتدار در فرهنگ عمید

۱. پشتیبان، پشت وپناه.
۲. چیزی یا کسی که دارای پشت وپناه باشد.

معنی کلمه پشتدار در ویکی واژه

پشتیبان، مددکار.

جملاتی از کاربرد کلمه پشتدار

غلام ماه شدی شب تو را به از روزست که پشتدار تو باشد میان هر وادی
ور همی‌بیند چرا نبود دلیر پشتدار و جانسپار و چشم‌سیر