پشت دری

معنی کلمه پشت دری در لغت نامه دهخدا

پشت دری. [ پ ُ دَ / پ ُ ت ِ دَ ] ( اِ مرکب ) آنچه از پارچه چون اطلس و ململ و توری در پشت پنجره و در از جانب اطاق آویزند تا از شدت تابش آفتاب بدرون کاسته شود.

معنی کلمه پشت دری در فرهنگ معین

( ~. دَ ) (اِمر. ) پارچه یا پرده ای که پشت در یا پنجره بیآویزند.

معنی کلمه پشت دری در فرهنگ عمید

پارچۀ نازک که پشت شیشۀ پنجرۀ اتاق آویزان می کنند که آفتاب به درون اتاق نیفتد.

معنی کلمه پشت دری در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) ۱- پارچه ای که بپشت در آویزند تا از تابش آفتاب بکاهد پردهای که پشت شیشه های پنجره و در نصب کنند . ۲- صفحه ای چوبی که با دو گیره بپشت شیش. دکانها زنند .
آنچه از پارچه چون اطلس و ململ و توری در پشت در و پنجره و در از جانب اطاق آویزند تا از شدت تابش آفتاب بدرون کاسته شود

معنی کلمه پشت دری در ویکی واژه

پارچه یا پرده‌ای که پشت در یا پنجره بیآویزند.

جملاتی از کاربرد کلمه پشت دری

کشتی چشم تر من بود با دریا قدر اشک زور آورد، آمد پشت دریا بر زمین
رونگردانند از شمشیر صاحب جوهران می کند موج خطر بر پشت دریا جوشنی
حضرت فاروق یار دوم آن یعنی عمر کرده ضرب دره اش از پشت دریا بار گل
نام آبیل برگرفته از منطقه‌ای در ناحیه شمال و پشت دریاچه هامون (پشت آب) می‌باشد که این طایفه درگذشته در آن زندگی می‌کرده‌است.