پشت بند
معنی کلمه پشت بند در فرهنگ معین
معنی کلمه پشت بند در فرهنگ عمید
۲. کوله بار یا چیز دیگر که کسی بر پشت خود ببندد، پشت بست.
۳. مقداری خوراک که در مهمان خانه ها و چلوکبابی ها پشت سر خوراک اول برای کسی که هنوز سیر نشده بیاورند.
۴. آب یا غذای رقیق که پس از خوردن دارو بخورند.
معنی کلمه پشت بند در فرهنگ فارسی
آنچه که ازچوب یاسنگ یاخشت درپشت دیوارشکسته درست
معنی کلمه پشت بند در فرهنگستان زبان و ادب
{buttress} [مهندسی عمران] عضوی از سازه که برای تأمین یا افزایش پایداری جانبی دیوار یا سد به کار رود
معنی کلمه پشت بند در دانشنامه عمومی
قدیمی ترین نمونه های شمع بند در معبد اینا در شهر باستانی اوروک ( از حدود هزارهٔ چهارم پیش از میلاد ) یافت شده است و ازین رو می توان پشت بند را از ابداعات معماری دوران نوسنگی دانست که احتمالاً در آغاز با نقشی مرمتی وارد حوزه معماری شده اند که بعد از آسیب به دلیل نیروی رانشی به بنا به آن الحاق شده اند. از مصادیق بارز معماری گوتیک نیز پشت بندهای معروف آن است که به پشت بند معلق معروف است. پشت بند می تواند بیرون بنا به شکل ناپیوسته در طول دیوار، داخل بنا به شکل ناپیوسته در طول دیوار، یا داخل بنا، اجرایی در محل اتصال دو دیوار ( گوشهٔ دیوار ) اجرا شود.
معنی کلمه پشت بند در دانشنامه آزاد فارسی
پُشت بند (buttress)
در معماری، سازه ای عمودی از مصالح بنایی که از سطح خارجی دیوار در فواصل معیّن، بیرون زده باشد تا دربرابر نیروی رانشی ِ طاق، خرپای بام، یا شاه تیر مقاومت کند. در معماری کلاسیک به ندرت از پشت بند استفاده می شد، و در معماری رومانسک (رومی وار)، پشت بندها کوچک بودند و بیرون نشستگیِ اندکی داشتند؛ اما در دورۀ گوتیک پشت بندها به تدریج بزرگ شدند، که به این ترتیب کاهش ضخامت دیوارها و تعبیۀ پنجره های بزرگ در آن ها میسّر گردید. نیز ← پشت بند معلق
معنی کلمه پشت بند در ویکی واژه
آب یا شربت یا غذایی که پس از خوردن دارو بخورند.
کوله بار.
بلافاصله، بی درنگ.
جملاتی از کاربرد کلمه پشت بند
پیش او دست گدایی کن بلند دست شاهان آنگهی بر پشت بند
ز بار خلق سبکبار بوده ام و اکنون ز بار منت تو پشت بنده گشت گران
آه دود آهنگم آئینه ماه و خورشید به زنگ افکند و اندوه کوه شکوهم شیشه مینا رنگ گردون به سنگ آزمود. اگر پاس خداوندی بیچاره بندگان را دستیار نیاید و هراس پیروی و پیوند پیشوای بنده و آزاد پشت بند ویران و آباد پایمرد نگردد، در تر و خشک کیهان بار رونده به بنگاه نرسد و کشتی راه سپاری روی کنار نبیند. پس از درد و دریغی فره لابه کنان پرسیدم: این آئینه جان افروز که شرم مینای خورشید است و سنگ جام جمشید پشت و روی از زنگ آلایش پاک باید و پای تا سر چون دل روشن نهادان تابناک تا نیازی برد و بدین دست که بینم در پای سپرد. گفت نی چندانکه در آن روی درست نماید و از روی رخسار بر گونه و دیداری که هست پرده گشاید، شیشه خارا شکن است و آبگینه سندان افکن، نیرنگ ما را در اورنگی و دستان من و هر که مراست با گوهر او سنگی نیست.
ژرفای گنبد ۱۸ متر و بلندی گنبد ۵۶ متر از سطح زمین است و قطر آن ۳۳ متر است که پشت بند آن دو و نیم گنبد است، که خود در هر پهلو بر یک تو رفتگی ستون دار کوچک قرار دارند. در طرفین فضای بسیار بزرگ مرکزی، با گنبدی با بلندی ۵۶ متر از کف دو طبقه، راهرو جانبی قرار دارد که بار گنبد را منتقل میکند به قوسهای عظیمی که سینه سر درهایی پر پنجره را دربر گرفتهاست. ردیف دیگری از پنجره در پایین و دو تا دور گنبد قرار دارد.
از فلک تا زله برداری شکم برپشت بند آفتاب اینجاست داغ آرزوی نان شب
محرابوار خم شودم پشت بندگی گر در رسد اشارهٔ ابرویی از غمت