پسربچه

معنی کلمه پسربچه در فرهنگ عمید

پسری که از مرحلۀ کودکی گذشته اما هنوز به حد بلوغ نرسیده.

معنی کلمه پسربچه در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- پسری که از مرحل. طفلی گذشته و بمرحل. جوانی نرسیده باشد مقابل دختر بچه . ۲- پسر بدکار و ناخلف .

جملاتی از کاربرد کلمه پسربچه

هدین در ماه مه سال ۱۸۸۵ از مدرسه بسکوسکای استکهلم فارغ‌التحصیل شد. در همان ایام از او دعوت شد جهت آموزش پسربچه‌ای سوئدی که پدرش برای برادران نوبل (لودویگ و روبرت) کار می‌کرد، به باکو برود. سفر در ماه اوت و از طریقِ هلسینکی و سن پترزبورگ آغاز شد. با قطار تا ولادی‌قفقاز و سپس با اسب تا تفلیس و از آن‌جا هم باقی‌مانده مسیر تا باکو از حاشیه دریای خزر.
داستان فیلم دربارهٔ پسربچه‌ای بنام آگوست پولمن است که به سندرم تریچر کالینز مبتلاست و همین باعث شده تا او زندگی و مشکلات بسیار متفاوتی نسبت به بچه‌های هم‌سن خود داشته باشد.
کانر به چارلز لی حمله می‌کند اما به خاطر خستگی ناشی از نبرد با زندانیان به راحتی شکست می‌خورد. در همین حال چارلز لی درمی‌یابد که کانر همان پسربچه‌ای است که چندین سال پیش در جنگل با او رو به رو شده‌است و می‌گوید که خوشحال است کانر به قولش عمل کرده و او را یافته‌است. سپس لی کانر را بی‌هوش کرده و او را به سلولش بازمی‌گرداند.
بز کوهی که به روستاه پناه آورده، قرار است قربانی یک رسم محلی شود، جولی پسربچه ای است که تا عصر، قبل از مسابقه اسکی، فرصت دارد او را نجات دهد.