پستا

پستا

معنی کلمه پستا در لغت نامه دهخدا

پستا. [ پ َ ] ( اِ ) بر سر کاری رفتن که قبل از این شروع در آن شده باشد. ( برهان قاطع ). || ذخیره. اندوخته. || بار. کرت. دفعه : این پستا سیرآهک بساز. || نوبت : من از آسیا می آیم تو می گوئی پستا نیست ؟. آسیا و پستا.

معنی کلمه پستا در فرهنگ معین

(پَ ) (اِ. ) ۱ - اندوخته ، ذخیره . ۲ - نوبت ، دفعه .

معنی کلمه پستا در فرهنگ عمید

۱. اندوخته، ذخیره.
۲. نوبت، کرت، دفعه.

معنی کلمه پستا در فرهنگ فارسی

اندوخته، ذخیره، نوبت، کرت، دفعه، ذخیره، پس انداز
( اسم ) ۱- بر سر کاری رفتن که قبل ازین شروع در آن شده باشد ۲- ذخیره اندوخته. ۳- بار کرت دفعه : ( ابن پستاسیر آهک بساز. ) ۴- نوبت : ( من از آسیا می آیم تو گویی پستانیست ? )

معنی کلمه پستا در دانشنامه عمومی

پستا (روزنامه). روزنامه پُستا ( ترکی استانبولی: Posta Gazetesi ) یک روزنامه سراسری پر شمارگان در ترکیه است.
این روزنامه که در ۲۳ آوریل سال ۱۹۹۵ انتشار آن آغاز گردید همانند روزنامه حریت به گروه رسانه ای دوغان وابسته است. این روزنامه به همراه روزنامه زمان و روزنامه حریت و روزنامه ملیت جزء پرفروش ترین روزنامه های ترکیه به شمار می آیند. روزنامه سراسری پُستا مطابق آمار در هفته سوم ماه اوت سال ۲۰۱۱ با فروش ۴۷۵ هزار و ۴۱۴ نسخه در مکان دوم پرفروش ترین روزنامه ترکیه بعد از روزنامه زمان ایستاده است.
این روزنامه که بیشتر مطالب آن مطالب تفریحی است دارای بخشهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، هنری و فرهنگی می باشد.

معنی کلمه پستا در ویکی واژه

پَ
پِ
اندوخته؛ ذخیره.
نوبت؛ کرت؛ دفعه.
(گویش گنابادی) گوشه، انباری، ردیف، اندرونی خانه، نظم، ترتیب، هموار کردن.
پسته

جملاتی از کاربرد کلمه پستا

ناوک تیر تو گر صد بار از پستان مادر ننگرم بهْ، کرد بایستی دو صد لعنت به شیرم
برات قسمت حق گرچه برگشتن نمی داند زبخت واژگون ما به پستان شیر برگردد
کودکان پستان فکندند از دهان محو در توحید خلاق جهان
به بالای او موی زیر سرش دو پستان بسان زنان از برش
گر طفلک یک روزه شب‌های تو را بیند از شیر بری گردد وز مادر وز پستان
در ایّام عدل تو آهو بره ز پستان شیران شود سیر شیر
اگر طفل دلم رادایه حور آید و گر مریم بهنگام مکیدن زهر می جوشد ز پستانش
مسائل عمومی شامل بیماری‌ها (مثلاً سرطان پستان، ایدز) منازعات (مثلاً نسل کشی دارفور، گرمایش جهانی) جنبش‌ها (مثلاً صلح سبز، پتا، ساعت زمین) و احزاب سیاسی یا سیاستمداران است.
چه بودی گر نپروردی به شیرم که پستان اجل می‌کرد سیرم
جوی شیری که سفیدست ازو روی بهشت از سیه چشمه پستان سخن می آید
برای طفل بنفشه ز غنچه سیراب فروگذاشته پستان چو دایگان نرگس