پریسا

معنی کلمه پریسا در لغت نامه دهخدا

پریسا. [پ َ ] ( نف مرکب ) مخفف پریسای. رجوع به پریسای شود.

معنی کلمه پریسا در فرهنگ عمید

۱. کسی که جن و پری را تسخیر کند، پری افسای، پری بند، افسونگر.
۲. (صفت ) زیبا مانند پری.

معنی کلمه پریسا در فرهنگ فارسی

افسونگر، کسی که جن وپری راتسخیرکند
( صفت ) پری بند

معنی کلمه پریسا در فرهنگ اسم ها

اسم: پریسا (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: parisā) (فارسی: پَريسا) (انگلیسی: parisa)
معنی: زیبا مانند پری، افسونگر، ( پری، سا ( پسوند شباهت ) )، ( در قدیم ) ( در فرهنگ عوام ) پری خوان، مخفف پری افسانه ای در ایران باستان پریساتیس بوده است، زیبا چون پری

معنی کلمه پریسا در دانشنامه آزاد فارسی


پریسا (تهران ۱۳۲۸ش ـ )
(نام اصلی: فاطمه واعظی) خواننده یایرانی و مدرس آواز. معلم اصلی او در ردیف آوازی، محمود کریمی بود و بعدها، از راهنمایی های داریوش صفوت نیز بهره گرفت. پس از اجرای آثاری از عباس خوشدل در ارکسترهای وزارت فرهنگ و هنر وقت، به شهرت رسید،اما پس از همکاری با گروه های «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی» (۱۳۵۰ـ ۱۳۵۶) بود که از لحاظ جایگاه هنری و روش آوازخوانیتشخص یافت. از ۱۳۵۷ به بعد فعالیت خود را در صحنه های خارج از ایران متمرکز کرده و در تهران نیز به تدریس ردیف و راهنمایی هنرجویان آواز پرداخته است. آثار او به صورت لوح فشرده در خارج از کشور منتشر شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه پریسا

احسان بیگلری (زاده ۳ فروردین ۱۳۶۱ تهران) کارگردان و فیلمنامه‌نویس ایرانی است. همسر او پریسا هاشم‌پور فیلم نامه نویس و بازیگر تئاتر است. وی همچنین دانش آموخته فیزیک در مقطع کارشناسی است.
وی به همراه پوپک بسامی، ابریشم ارجمندخواه، پریسا جهانفکریان، اعضای نخستین تیم ملی وزنه‌برداری زنان ایران اعزامی به مسابقات جهانی را تشکیل دادند.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه ورزشی کارتاگینیس و باشگاه فوتبال دپورتیوو ساپریسا اشاره کرد.
هوشنگ نویسنده‌ای است که در نگارش فیلمنامه‌های پلیسی جنایی تخصص دارد. او درگیر ماجرای یکی از شخصیت‌های عجیبش به نام پریسا می‌شود و …
الهام حسینی عضو تیم ملی وزنه‌برداری زنان ایران اعزامی به مسابقات قهرمانی وزنه‌برداری جهان ۲۰۱۹ است. (به همراه ابریشم ارجمندخواه، پوپک بسامی، پریسا جهانفکریان). این برای نخستین بار است که تیم زنان ایران در مسابقات جهانی این رشته شرکت می‌کند.
گهی چو مرد پریسای گونه گونه صور همی نماید زیر نگینه لبلاب