پروشات

معنی کلمه پروشات در لغت نامه دهخدا

پروشات. [ پ ُ ] ( اِخ ) پروشاتّو. ملکه ایران ، زن داریوش دوم و دختر اردشیر اول ( درازدست ) هخامنشی از زن بابلی آندیا یا آندریا نام. این اسم را یونانی شده پروشات یا پروشاتو گمان می برند و شاید بپارسی قدیم بمعنی پرشاد بوده یا آنکه نامش نزدیک به لفظ پریزاد بوده است. سترابون اسم این زن را که در زمان دو شاه ( داریوش دوم و اردشیر دوم ) آنقدر در دربار نفوذ داشت فارسیریس نوشته ولی پلوتارک اسم اولی را ذکر کرده نظر به اینکه کتزیاس همین زن را که بعدها ملکه گردید دیده بود و اسم او را پروساتس نوشته شکی نیست که نوشته سترابون را نمی توان صحیح دانست کتزیاس او را خاله داریوش دانسته ولی دی نُن گوید که خواهرش بود.نفوذ این زن در دربار داریوش دوم بسیار بود وی از حیث حیله و تزویر و دسائسی که همواره بکار میبرد و نیز در قساوت قلب و خونریزی مثل و مانند نداشت. کتزیاس طبیب یونانی اردشیر دوم این ملکه را دیده بود و گویدخود پروشات بمن گفت که سیزده پسر و دختر برای شاه زائیده و اکثر آنها مرده اند . هنگامی که ارسی تس برادر داریوش دوم بر او یاغی شدو با پسر بغابوخش که آرتی فیوس نام داشت همدست گردیدداریوش اردشیر نامی را با قشونی به قصد او فرستاد واین سردار دو نوبت شکست خورد زیرا سپاهیان اجیر یونانی جزو یاغی ها بودند، ولی در دفعه سوم اردشیر فتح کرد. توضیح آنکه پولی به یونانی ها داد و آنها آرتی فیوس را رها کردند بعد اردشیر جنگ کرده غالب آمد در این احوال چون سردار یاغی ( ارتی فیوس ) دید یونانی ها از دور او پراکنده اند... حاضر شد تسلیم شود بشرط اینکه جانش در امان باشد. اردشیر قبول کرد و پس از آن چون داریوش خواست او را بکشد پروشات گفت ، صلاح نیست ، تأمل کن تا خود آرسی تس نیز بدام بیفتد نظر ملکه صائب بود زیرا پس از چندی آرسی تس چون دید شاه قول خود را نگاه داشته تسلیم شد بعد داریوش چون هر دو یاغی را در اختیار خود دید بحال آنها رحم آورده خواست قول خود را حفظ کند، ولی این دفعه پروشات کشتن آنها را لازم دید و هر قدر شاه مماطله کرد، او بر اصرار و ابرام خودافزود تا آنکه داریوش با نهایت اکراه بقتل آنها راضی شد و شبی هر دو را از خواب بیدار کرده بیدرنگ در خاکستر خفه کردند. سه خواجه یعنی آرتُکسارِس ، ارتابازان و اتواوس در دربار داریوش مقتدر بودند و بعد از پریزاد ( پروشات ) نفوذی فوق العاده نسبت به داریوش داشتند... چون پروشات حس کرد که این خواجه ، چنانکه ملکه مایل بود در مقابل احکام او خم نمیشود بنای دسائس رابر ضد او گذارده بشاه گفت : این مرد خطرناک است و هم مضحک : خطرناک است از این جهت که هوای سلطنت دارد مضحک است از این رو که با وجود اینکه خواجه است زن گرفته و بزنش گفته ریش و سبیل مصنوعی برای او درست کند.بر اثر این حرف شاه از خواجه ظنین شد و بعد پروشات این خواجه را بکشت . دربارداریوش دوم دستخوش بوالهوسیها و کینه ورزیهای پروشات بود . داریوش از پروشات چهار پسر داشت اول اردشیر که بزرگتر از همه بود بعد کوروش ، استان و اگزاثر . پروشات کوروش را بیش از اردشیر دوست میداشت و میخواست تخت و تاج شاهی پس از فوت داریوش نصیب او گردد بنابراین همین که شاه ناخوش شدملکه او را از ایالت سواحل دریاها احضار کرد و کوروش ، به امید این که مادرش او را ولیعهد خواهد کرد، به مقر سلطنت پدر شتافت پروشات برای اجرای خیال خود بهمان دلیل متشبث شد که وقتی خشیارشا بتحریک دمارات متمسک شده بود، توضیح آنکه ملکه به شاه گفت : من ارشک را وقتی زائیدم ، که تو یک شخص عادی بودی ولی کوروش رازمانی که من ملکه بودم. این دلیل در مزاج شاه اثر نکرد زیرا اعلام کرد، که ارشک جانشین او است و موسوم به اردشیر خواهد بود بعد کوروش را والی لیدیه و صفحات دریایی و سردار کرد ( شاید این یگانه دفعه ای بوده که داریوش در مقابل نیرنگهاو اصرار پروشات مقاومت کرده ) بعد از فوت داریوش اردشیر به پاسارگاد رفت تا در آنجا بوسیله کاهنان آداب تاجگذاری را... ( در معبد اناهیتا ) بعمل آرد موافق آداب ، شاه می بایست داخل معبد شده و لباس خود را کنده لباسی را که کوروش قدیم ( مقصود کوروش بزرگ است ) قبل از این که به شاهی رسیده باشد می پوشید، دربر کند... در حینی که اردشیر میخواست آداب مذهبی را بجا آرد تیسافرن او را آگاه کرد که کوروش سوء قصد نسبت به او دارد و برای تأیید این خبر کاهنی را که سابقاً مربی کوروش بود و متأسف از اینکه او شاه نشده نزد اردشیرآورد او شهادت داد که کوروش قصد دارد در حین اجرای آداب مذهبی بشاه حمله کرده او را بکشد. بعضی گویند که بمجرد این اسناد کوروش توقیف شد. برخی به این عقیده اند، که کوروش داخل معبد شده پنهان گردید و کاهن مزبور قصد او را آشکار کرد بهر حال پس از آن اردشیر حکم اعدام کوروش را داد و همین که این خبر به پروشات رسید دوان آمد و پسر خود را در آغوش کشیده بدن او را با گیسوان خود پوشید گردن خود را به گردن او چسباند و چنان او را دربر گرفت که جلاد نمیتوانست ضربتی به کوروش وارد آورد بی اینکه آن ضربت به پروشات هم اصابت کند پس از اینکار ملکه فریادها برآورد شیون ها کرد و چندان عجز و الحاح نمود و قسم داد و قسم خورد تا بالاخره شاه از تقصیر کوروش درگذشت و حکم کرد که فوراً به ایالت خود برگردد کوروش پس از آن بطرف لیدیه حرکت کرد و در آنجا یاغی شد کوروش از لاسدمونیها سپاهیان اجیر خواست... و علاوه بر سپاه لاسدمونی ، به توسط طرفداران خود که بسیار بودند در نهان سپاهی بزرگ از ممالک ایران تهیه میکرد، با پروشات سراً در مکاتبه بود و طرفداران شاه را میترسانید تا خبری به او ندهند... اشخاصی که عاشق تجدد بودندو نیز کسانی که نمی توانند راحت بنشینند، میگفتند:

معنی کلمه پروشات در فرهنگ فارسی

دختر اردشیر سوم هخامنشی ( اخس ) و آتوسا . وی به ازدواج اسکندر در آمد .
نام دختر اردشیر سوم

معنی کلمه پروشات در فرهنگ اسم ها

اسم: پروشات (دختر) (فارسی، اوستایی، پهلوی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: porušāt) (فارسی: پروشات) (انگلیسی: porushat)
معنی: بسیار شاد، نام همسر داریوش دوم پادشاه هخامنشی، ( = پروشاتو= پاروساتیس )، ( در پارسی باستان puršātu ) به معنی پرشاد، ( اَعلام ) ) ملکه ی ایران، زن داریوش دوم و دختر اردشیر اول هخامنشی ( درازدست ) از زنِ بابلی او به نام آندیا /āndiā/ یا آندریا/āndriā/، ) دختر اردشیر سوم هخامنشی ( اخس ) و آتوسا، وی به ازدواج اسکندر درآمد، [= پروشاتو، در پارسی باستان puršātu به معنی پُرشاد، در یونانی prysates] ( در اعلام ) ملکه ی ایران

معنی کلمه پروشات در ویکی واژه

این اصطلاح مترادف با فارسیریس پنداشته‌ شده اما چنین پیوندی معتبر نمی‌تواند باشد.
پروشات، یا پروشاتو یحتمل در دوران ساسانی و پیش از آن کاربرد داشته اما به چه مفهومی بوده هنوز گنگ است.

جملاتی از کاربرد کلمه پروشات

استاتیرا (درگذشته: ۴۰۰ پیش از میلاد) همسر مورد علاقه اردشیر دوم و مادر اردشیر سوم هخامنشی بود وی یکی از ملکه‌های مهم و پرآوازه و تأثیرگذار دوره هخامنشیان بود و بر همسرش نفوذ بیشتر از ملکه مادر پروشات داشت و برادرش تیسافرن باعث مرگ کوروش کوچک شد و این امر باعث مرگش شد.