پرنعمت
معنی کلمه پرنعمت در فرهنگ عمید
معنی کلمه پرنعمت در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه پرنعمت
عطاهاشان به هر بیبرگ و بی ساز هزاران روضهٔ پرنعمت و ناز
بدان که مال هرچند نکوهیده است، به وجوه نیز ستوده است از وجهی که اندر وس هم شر است و هم خیر و از این است که حق سبحانه و تعالی وی را خیر خوانده است در قرآن و گفته، «ان ترک خیر الوصیه... الایه» و رسول (ص) گفته است، «نیک چیز است مال شایسته مرد شایسته را» و گفت، «کان الفقران یکون کفرا، بیم آن است که درویشی به کفر ادا کند» و سبب آن است که کسی که خویشتن را اندر مانده و حاجتمند یکی من نان همی بیند و اندر آن جان همی کند و فرزندان و اهل خویش را رنجور همی بیند و اندر دنیا نعمتهای بسیار همی بیند، شیطان با وی گوید، «این چه عدل است و این چه انصاف است که از خدای همی بینی و این چه قسمن ناهموار است که کرده است که ظالمی و فاسقی را چندان مال داده است که نداند که چه دارد و چه کند و بیچاره ای را از گرسنگی هلاک می کند و یک درم به وی نمی دهد؟ اگر حاجت تو نمی داند خود اندر علم خلل است و اگر تواند و نمی دهد اندر جود و رحمت خلل است و اگر برای آن نمی دهد تا اندر آخرت ثواب دهد بی رنج، گرسنگی ثواب تو آن داد چرا همی ندهد؟ و اگر نمی تواند داد پس قدرت به کمال نیست. و در جمله اعتقاد کردن که وی رحیم است و جواد است و کریم است و همه عالم را اندر رنج همی دارد و خزانه وی پرنعمت و نمی دهد این دشوار بود».
هم ملایک جمله در خدمت تراست هم دو گیتی جمله پرنعمت تراست
گشت آن اقلیم پرنعمت، خراب برف و ٻخ بگرفت جای کشت و آب
صانع بیچون به دست قدرت خود در بهشت خوان پرنعمت ز بهر بندگان انداخته
تو سزائی گر بداری بنده را اندر این بیرنج و پرنعمت حریم