پرمر. [ پ َ م َ ] ( اِ ) بمعنی انتظار و امید باشد. ( برهان ). رجاء. پرموز. پرموزه. پرمور : ملک در جمله آن مراد بیافت که همی داشت سالها پرمر .مسعودسعد.و رجوع به پرکر شود. || زنبور عسل. ( برهان ). نحل. زنبور. انگبین. منج انگبین.
معنی کلمه پرمر در فرهنگ معین
(پَ مَ ) (اِ. ) انتظار، امید. پرمور و برمر نیز گویند.
معنی کلمه پرمر در فرهنگ فارسی
( اسم ) زنبور عسل
معنی کلمه پرمر در ویکی واژه
انتظار، امید. پرمور و برمر نیز گویند.
جملاتی از کاربرد کلمه پرمر
گهی ازقطره باران به شاخ ارغوان سازد کنار لاله پرلؤلؤ میان باغ پرمرجان
ای بحر پرمرجان من والله سبک شد جان من این جان سرگردان من از گردش این آسیا
کنون که مرکب توفیق زیر ران داری ازین خرابه پرمرده چون سفر نکنی؟
در آن دریای پرمرجان یکی قومند همچون جان ورای گنبد گردان براق جان همیرانند
باز چون رو نماید چشمها برگشاید باغ پرمرغ گردد بوستان اخضر آید
ای سبزپوشان چون خضر ای غیبها گویان به سر تا حلقه گوش از شما پُر دُر و پرمرجان کنیم
همه اطراف صحراهست پر یاقوت و پر بسد همه اکناف بستان هست پرمرجان و پر مینا
دین و دنیا از تو خرم تو ز هر دو پرمراد شاه و دستور از تو شاکر تو ز هر دو شادمان
جمعیت این منطقه حدود صد و پنجاه هزار نفر است که و پرمراجعهترین شعب اخذ رای شهرستان اهواز در این منطقه وجود دارد. مردم این منطقه از لحاظ قومی بیشتر فارس و عرب و بختیاری هستند.