پرش. [ پ ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) نوعی ماهی دارای پره های شنای خاردار، از خانواده پرسیده و آن خاص نیمکره شمالی است. پرش. [ پ ِ ] ( اِخ ) دربند پیرنه شرقی که جاده پرپین یان به اورگل از آن گذرد. و نام کنت نشین قدیم فرانسه متعلق به حکومت «من ». کرسی آن مُرتانْی و محل تربیت اسبهای پرشی است. پرش.[ پ َ رِ ] ( اِمص ) اسم مصدر از پریدن. عمل پریدن. پرواز. طَیَران. || فعل جَستن. عمل جَستن. جَهش. جَست : اختلاج ؛ پرش چشم. اختلاج جفن ؛ پریدن چشم.
معنی کلمه پرش در فرهنگ معین
(پَ رِ ) (اِمص . ) ۱ - پرواز، پریدن . ۲ - جهش . ~۳ - پریدن و خیزش برداشتن از روی زمین با وسیله یا بدون وسیله که در ورزش انواع مختلف دارد: سه گام ، خرک ، با اسب ، با چتر و همانند آن . ،~ ارتفاع نوعی پرش است که ورزشکار باید از روی طناب یا مانعی بپرد. ، ~
معنی کلمه پرش در فرهنگ عمید
۱. پریدن از روی چیزی، پرواز. ۲. جهیدن، جستن. * پرش ارتفاع: (ورزش ) در دومیدانی، پریدن از روی طناب یا مانع دیگر که در ارتفاع ۲ متر یا کمتر یا بیشتر قرار داده شده. * پرش با نیزه: (ورزش ) در دومیدانی، پرش ارتفاع به کمک نیزه ای بلند. * پرش طول: (ورزش ) در دومیدانی، پریدن رو به جلو در روی زمین. * پرش سه گام: (ورزش ) در دومیدانی، نوعی پرش طول که در حین پرش دو بار پا به زمین می خورد و در هر دفعه که پا به زمین می آید باید مقداری بپرد و در گام آخر با هر دو پا فرود بیاید.
معنی کلمه پرش در فرهنگ فارسی
پریدن، پرواز، جهیدن، جستن، پریدن ازجائی به جایی ( اسم ) ۱- پرواز طیران عمل پریدن . ۲- جهش جست عمل جستن . ۳- جستن و پریدن در طول یا عرض یا ارتفاع بدون وسیله یا باتکای چوبی دراز نوعی پرش است که ورزشکار باید از روی طناب یا مانعی بپرد . یا پرش با نیزه . پرسدن از ارتفاع بوسیل. نیزه ای دراز . یا پرش چشم . پریدن چشم انقباض خود بخودی ماهیچه های اطراف چشم اختلاج . یا پرش طول . پریدن و جهش بجلو بدون وجود مانع . دربند پیرنه شرقی که جاده پرپین یان به اورگل از آن گذرد
معنی کلمه پرش در فرهنگستان زبان و ادب
{jump} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از دستورهای برنامه که باعث تغییر روند اجرا می شود
معنی کلمه پرش در دانشنامه عمومی
پرش (فیلم ۲۰۲۰). پرش ( به هندی: Chhalaang ) فیلمی محصول سال ۲۰۲۰ و به کارگردانی هانسال مهتا است. در این فیلم بازیگرانی همچون راجکومار رائو، نصرت باروچا، سراب شوکلا و محمد زیشان ایوب ایفای نقش کرده اند.
جملاتی از کاربرد کلمه پرش
یک جای نیست در همه عالم عَدوت را کز آتش سیاست تو پرشرار نیست
نباشد دانه را هرچند همچون دام گیرایی ز زلف پرشکن آن خال طرارست گیراتر
تا دل مُشکِ چین شکسته شود تاب در زلف پرشکن میزد
است. مشابهاً انتخاب درونگرا با انتخاب سریع آغاز میشود اما در صورت نیاز به الگوریتم میانه میانهها پرش میکند.
لاریجانی پس از کنار رفتن از ریاست قوه قضائیه، هدف انتقادات پرشمار نزدیکان به حکومت جمهوری اسلامی ایران از جمله در صدا و سیما قرار داشته است.
ارزنده همچنین در المپیک تابستانی ۲۰۱۶ ریو در کشور برزیل، با پرشی به میزان ۷ متر و ۳۱ سانی متر در دور مقدماتی رقابتهای پرش طول حذف شد.
فلک نمود به زیر پرش چو بیضهٔ مرغ همای رفعت او بال ابهت چو گشاد
هوا پر شد از جوش گرد سوار زمین پرشد از آلت کار زار
به زلف پرشکنت رشتهٔ امید دراز ز سرو ناز قدت دست آرزو کوتاه
شبی چون پرشدش از ژنده خانه فتادش اخگری اندر میانه
گاهی به اشتباه تصور میشود مسیحیت پس از به قدرت رسیدن امپراتور کنستانتین گسترش یافت، در حالی که مسیحیت پیش از کنستانتین و بدون هیچگونه حمایت حکومتی/دولتی و حتی با وجود تعقیب و شکنجۀ مسیحیان، پیروان پرشُماری یافته بود، که کنستانتین نمیتوانسته با آن مقابله کند (ویدئوی انیمیشنی از گسترش مسیحیت).
هنگام باده خوردن از لعل شکرینت زآب حیات پرشد جام شراب خواران
یاد ایامی که در صحرای پرشور جنون همچو موج سیل نقش پای من فریاد داشت
سینه اسب تو پرشد مگر ازکشتی نوح که جهانیش بطوفان و نباشد حذرت