پرسته

معنی کلمه پرسته در لغت نامه دهخدا

پرسته. [ پ َ رَ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) پرستیده. ( فرهنگ اسدی ). پرستیده را گویند یعنی آنچه او را پرستند و ستایش کنند، بحق همچو خدای تعالی و به باطل همچو بت. ( برهان ). || زن خدمتکار. ( برهان ). پرستنده. و بدین معنی در برهان به کسر اول و دوم آمده است. || پرستش :
ای آنکه ترا پیشه پرستیدن مخلوق
چون خویشتنی را چه بری بیش پرسته.کسائی.

معنی کلمه پرسته در فرهنگ معین

(پَ رَ تِ ) ۱ - (اِ. ) پرستیده ، کسی که او را پرستش کنند. ۲ - (اِمص . ) پرستش ، عبادت . ۳ - کنیز، خدمتکار.

معنی کلمه پرسته در فرهنگ عمید

۱. کسی که او را بپرستند و ستایش کنند، پرستیده.
۲. (اسم مصدر ) پرستش، عبادت.
۳. (اسم، صفت ) کنیز.
۴. (اسم، صفت ) خدمتکار.

معنی کلمه پرسته در فرهنگ فارسی

پرستیده، کسی که اورابپرستندوستایش کنندبمعنی، پرستش وعبادت وبه معنی کنیزوخدمتکارنیزگفته اند
( اسم ) ۱- آنچه او را پرستند و ستایش کنند بحق همچو خدای تعالی و بباطل همچو بت پرستیده . ۲- ( اسم ) پرستش عبادت : ای آنکه ترا پیشه پرستیدن مخلوق چون خویشتنی را چه بری پیش پرسته ? ) ( کسائی ) ۳- ( صفت ) زن خدمتکار .

معنی کلمه پرسته در فرهنگ اسم ها

اسم: پرسته (دختر) (فارسی) (تلفظ: paraste) (فارسی: پرسته) (انگلیسی: paraste)
معنی: ستایش کردنی

معنی کلمه پرسته در ویکی واژه

پرستیده، کسی که او را پرستش کنند.
پرستش، عبادت.
کنیز، خدمتکار.

جملاتی از کاربرد کلمه پرسته

ادوارد در سال‌های آخر عمر خویش، رفتارهای عجیبی از خود نشان می‌داد، لباس‌های نامتعارفی می‌پوشید و در نیمه‌های شب در حیاط مؤسسه پرسته می‌زد. همین رفتارهای او باعث شده بود در میان کارکنان و دانشجویان القاب مختلفی پیدا کند.