معنی کلمه پرستارزاده در لغت نامه دهخدا
بدانگه کجا مادرت را ز چین
فرستاد خاقان به ایران زمین
بخواهندگی من بدم پیشرو
صدوشست مرد از دلیران گو
پدرت آن شهنشاه با داد راست
ز خاقان پرستارزاده نخواست
مرا گفت جز دخت خاتون مخواه
نزیبد پرستار هم خفت شاه.فردوسی.پرستارزاده نیاید بکار
اگر چند باشد پدر شهریار.فردوسی.