پرسا
معنی کلمه پرسا در فرهنگ معین
معنی کلمه پرسا در فرهنگ عمید
معنی کلمه پرسا در فرهنگ فارسی
( صفت ) جویا پرسا پرسنده متفحص خبر گیرنده .
معنی کلمه پرسا در فرهنگ اسم ها
معنی: پرسان، جویان، پرسشگر، پرسنده، جستجوگر، نرم و لطیف مانند پر
معنی کلمه پرسا در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه پرسا در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه پرسا
نه تدبیر و هنر نه پادشایی نه پرهیز و گهر نه پرسایی
درد هم از درد او پرسان شده کای عجب این درد بیدرمان کیست
حاصل درآمد زاغ غم در باغ و می کوبد قدم پرسان به افسوس و ستم کو گلستان کو گلستان
هر طرف اندر پی آن مرد کار میشدی پرسان او دیوانهوار
مست پرسان که مست را دیدی یارب آن بیخود و خراب کجاست
در خراس ری از ایوان خراسان پرسم گرچه این طایفه پرسان شدنم نگذارند
وی یکی از سینماگران پرسابقهٔ هالیوود بود و بین سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۷۹ میلادی فعالیت میکرد.
می بریدند کوه و صحرا را پرس پرسان دیار ریا را
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به سیاتل سوپرسانیکس اشاره کرد.
رخش مرآت روی خویش کردی پرساری خویشش کیش کردی
ما ناز تو و نیاز خویش ، ای پرساز بر سنگ زدیم و صبر کردیم آغاز
پرس پرسان چو آمدند پدر نه خبر یافتند ازو نه اثر