پرسا

معنی کلمه پرسا در لغت نامه دهخدا

پرسا. [ پ ُ ] ( نف ) صفت فاعلی دائمی. پرسنده. خبرگیرنده. پرسان. سائل.

معنی کلمه پرسا در فرهنگ معین

(پُ ) (ص فا. ) جویا، پرسنده .

معنی کلمه پرسا در فرهنگ عمید

= پرسیدن

معنی کلمه پرسا در فرهنگ فارسی

پرسیدن
( صفت ) جویا پرسا پرسنده متفحص خبر گیرنده .

معنی کلمه پرسا در فرهنگ اسم ها

اسم: پرسا (دختر) (فارسی) (تلفظ: porsā) (فارسی: پرسا) (انگلیسی: porsa)
معنی: پرسان، جویان، پرسشگر، پرسنده، جستجوگر، نرم و لطیف مانند پر

معنی کلمه پرسا در فرهنگستان زبان و ادب

{cirrus} [علوم جَوّ] ابری به شکل رشته های ظریف سفید یا تکه ها یا نوارهای باریک عمدتاًً سفید جداازهم؛ این ابر جلوه ای ریسه دار یا گیسودار یا ابریشمی یا هر دو را دارد

معنی کلمه پرسا در ویکی واژه

جویا، پرسنده.

جملاتی از کاربرد کلمه پرسا

نه تدبیر و هنر نه پادشایی نه پرهیز و گهر نه پرسایی
درد هم از درد او پرسان شده کای عجب این درد بی‌درمان کیست
حاصل درآمد زاغ غم در باغ و می کوبد قدم پرسان به افسوس و ستم کو گلستان کو گلستان
هر طرف اندر پی آن مرد کار می‌شدی پرسان او دیوانه‌وار
مست پرسان که مست را دیدی یارب آن بیخود و خراب کجاست
در خراس ری از ایوان خراسان پرسم گرچه این طایفه پرسان شدنم نگذارند
وی یکی از سینماگران پرسابقهٔ هالیوود بود و بین سال‌های ۱۹۳۳ تا ۱۹۷۹ میلادی فعالیت می‌کرد.
می بریدند کوه و صحرا را پرس پرسان دیار ریا را
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به سیاتل سوپرسانیکس اشاره کرد.
رخش مرآت روی خویش کردی پرساری خویشش کیش کردی
ما ناز تو و نیاز خویش ، ای پرساز بر سنگ زدیم و صبر کردیم آغاز
پرس پرسان چو آمدند پدر نه خبر یافتند ازو نه اثر